لبیبی : ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
شمارهٔ ۱۰۷ - به شاهد لغت فرسنگسار، به معنی سنگچین که بر سر راه‌ها برای نشان راه کنند، میلی که برای نشان فرسنگ ساخته باشند و آن را دروازه هزار گام نیز گویند
نیابی در جهان بی مهر یاری
وفایی شوشتری : چند مرثیهٔ دیگر
بند چهارم
شیران کارزار و امیران روزگار
وفایی شوشتری : چند مرثیهٔ دیگر
بند هفدهم
آه از دمی که رو به ره آورد کاروان
لبیبی : ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
شمارهٔ ۹۶ - به شاهد لغت غلیواژ، به معنی زغن
ای بچه حمدونه غلیواژ غلیواژ
وفایی شوشتری : چند مرثیهٔ دیگر
مرثیه
بدادم زر، گرفتم در عوض جان
لبیبی : ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
شمارهٔ ۵۰ - به شاهد لغت مشکوه، بمعنی مترس و هیبت زده مشو
تواضع کرد بسیار و مرا گفت
لبیبی : ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
شمارهٔ ۱۰۴ - به شاهد لغت مستی بمعنی گله کردن
باده خور و مستی کن مستی چه کنی از غم
وفایی شوشتری : چند مرثیهٔ دیگر
بند ششم
بیا به دانه ی اشک این زمان معامله کن
وفایی شوشتری : چند مرثیهٔ دیگر
بند هشتم
چون شهسوار عشق به دست بلا رسید
لبیبی : ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
شمارهٔ ۹ - به شاهد لغت لت، بمعنی لخت و عمود
رویت ز در خنده و سبلت ز در تیز
لبیبی : ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
شمارهٔ ۴۸ - به شاهد لغت اژدر
ازین هفت سر اژدر عمر خوار
لبیبی : ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
شمارهٔ ۵۵ - به شاهد لغت گرازد، به معنی از روی ناز و تکبر خرامد
به روز نبرد آن هژبر دلیر
لبیبی : ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
شمارهٔ ۹۵ - به شاهد لغت سنه، بمعنی لعنت و نفرین و هم به شاهد لغت فریه، بمعنی نفرین
ای فرومایه و در کون هل و بی شرم و خبیث
وفایی شوشتری : چند مرثیهٔ دیگر
بند یازدهم
ای خاک کربلا تو بهشت برین شدی
لبیبی : ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
شمارهٔ ۲۸ - به شاهد لغت پساوند، بمعنی قافیه شعر
همه یاوه همه خام و همه سست
لبیبی : ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
شمارهٔ ۵۳ - به شاهد لغت پویه، به معنی دویدن
به گرمی چو برق و به نرمی چو ابر
نشاط اصفهانی : مثنویات
شمارهٔ ۳۸
ستایش خداوند بخشنده را
لبیبی : ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
شمارهٔ ۸۸ - به شاهد لغت خلنده، بمعنی در اندرون رونده و مجروح کننده
بود بر دل ز مژگان خلنده
لبیبی : ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
شمارهٔ ۲۴ - به شاهد لغت پازند، بمعنی اصل کتاب و اوستا گزارش
گویند نخستین سخن از نامه پازند
لبیبی : ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
شمارهٔ ۴۲ - به شاهد لغت سوسمار، بمعنی جانوری که ضب گویندش بتازی
چنان باد در آرد بخویشتن