هوش مصنوعی: این شعر از عاشقانه‌های کلاسیک فارسی است که در آن شاعر به معشوق خود گلایه می‌کند و از بی‌توجهی و بی‌وفایی او شکایت دارد. شاعر از رفتارهای ناپسند معشوق مانند غفلت از عشق واقعی، اسراف در زیبایی و جذابیت، و رد کردن محبت یاران قدیمی انتقاد می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و گلایه‌های عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۸۱

ای که در بزم طرب جام دمادم میزنی
خون دل ناخورده چند از عاشقی دم میزنی؟

ضایع آن نازی که با اهل تنعم میکنی
حیف از آن تیری که بر دلهای بیغم میزنی

باز کن از خواب ناز آن نرگس رعنا که عمر
میرود چون دور گل، تا چشم بر هم میزنی

میگشائی طره و دلها بغارت میبری
مینمائی چهره و آتش بعالم میزنی

میکنی محروم از این در شاهی درمانده را
دست رد بر سینه یاران محرم میزنی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.