هوش مصنوعی: این متن شعری است که دربارهٔ فردی پاکدل و جوانمرد سخن می‌گوید که مورد طعن و آزار دیگران قرار می‌گیرد. او به نزد پیر دانایی می‌رود و از او راهنمایی می‌خواهد. پیر به او توصیه می‌کند که شکرگزار خداوند باشد و از بدگویی دیگران نهراسد، زیرا ارزش واقعی او فراتر از درک مردم است. همچنین، پیر از ستایش‌های بی‌جا اظهار شرمندگی می‌کند و اشاره می‌کند که گناه بدگویی دیگران برای آن‌ها مایهٔ شرم است، در حالی که خودش از ستایش‌های نابجا احساس خجالت می‌کند.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از زندگی دارد. همچنین، زبان شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

بخش ۱۳ - شرمندگی از ستایشگران

شنیدم که صاحبدلی پاک دلق
هدف شد به طعن زبانهای خلق

نهادند در وی زبان بدرگان
فتادند در پوستینش سگان

جوانمرد را وقت شوریده شد
به نزدیک پیری جهان دیده شد

از آن بدقماران کجباز گفت
دغلبازی گمرهان باز گفت

دل آشفته شد پیر آموزگار
فرو ریخت اشکش چو ابر بهار

شنیدی چه گفت آن پسندیده خوی؟
بگفتش برو شکر یزدان بگوی

بگو شکر حق آشکار و نهفت
کزان بهتری کت بداندیش گفت

مرا سوختن باید این کهنه دلق
که بدتر از آنم که دانند خلق

ستایندم افزون ز معروف کرخ
رسانند درگاه کاخم به چرخ

ز تو شرمسارند بدگوهران
مرا خجلت است از ستایشگران

بهشت تو شد تهمت بدسگال
مرا دوزخ است آتش انفعال

مرا چهره زرد است روز امید
تو را چهره سرخ است و محضر سفید
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۲ - بی ارزشی دنیا و مثال اهل دنیا
گوهر بعدی:بخش ۱۴ - در ستایش آزادگی و ذمّ طمع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.