هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او با استفاده از تصاویری مانند دود، آتش، و برق، احساسات درونی خود را بیان میکند که شامل درد، ناامیدی، و اشتیاق شدید است. شاعر از عشق به معشوق و رنجهای روحی که متحمل شده، سخن میگوید و از عناصر طبیعی برای توصیف این احساسات استفاده میکند.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعارههای سنگین و احساسات شدید ممکن است برای سنین پایینتر قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۸۴۴
در عشق تو از نوکِ قلم دود برآرم
وز سینۀ چون کوره به دم دود برآرم
تا بی خودم از نرگسِ ترکانۀ مستت
آهی زنم از ملکِ عجم دود برآرم
گر زلف گره بر گرهت باز گشایم
از صد دلِ پر آتشِ غم دود برآرم
از صاعقۀ برقِ نفس گر بجهانم
از هرچه وجودست و عدم دود برآرم
در سیر چنان گرم روم وقتِ معارج
کاندر گذر از صاعقه هم دود برآرم
گر راه دهد روزنِ حلقم که بنالم
ز آتش کدۀ جور و ستم دود برآرم
گر آهِ جهان سوز برآید ز درونم
چون شعلۀ مشعل ز علم دود برآرم
بی چاره دلم زار همی سوزد اگر نه
از کارگهِ سینه به دم دود برآرم
ساکن نشود برقِ جهان سوز نزاری
تا عاقبت از دودِ ندم دود برآرم
وز سینۀ چون کوره به دم دود برآرم
تا بی خودم از نرگسِ ترکانۀ مستت
آهی زنم از ملکِ عجم دود برآرم
گر زلف گره بر گرهت باز گشایم
از صد دلِ پر آتشِ غم دود برآرم
از صاعقۀ برقِ نفس گر بجهانم
از هرچه وجودست و عدم دود برآرم
در سیر چنان گرم روم وقتِ معارج
کاندر گذر از صاعقه هم دود برآرم
گر راه دهد روزنِ حلقم که بنالم
ز آتش کدۀ جور و ستم دود برآرم
گر آهِ جهان سوز برآید ز درونم
چون شعلۀ مشعل ز علم دود برآرم
بی چاره دلم زار همی سوزد اگر نه
از کارگهِ سینه به دم دود برآرم
ساکن نشود برقِ جهان سوز نزاری
تا عاقبت از دودِ ندم دود برآرم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.