هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و انتظار سخن می‌گوید، از درد فراق و اشتیاق دیدار یار می‌نالد. او با وجود رنج‌های فراوان، بر صبر و استقامت پایدار است و با وجود ناشنیده ماندن شکایت‌هایش، همچنان به ابراز دردهایش ادامه می‌دهد. در نهایت، او نه از یار، بلکه از بخت ناسازگار خود شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری قدیمی ممکن است برای نوجوانان چالش‌برانگیز باشد.

شمارهٔ ۸۴۳

چرا چنین شب و روز انتظار می دارم
که چشمِ مرحمتی زان نگار می دارم

به یادِ سیمِ بُنا گوش و عقدِ زیورِ او
همیشه لعل و گهر در کنار می دارم

بسوختم چه کنم گرچه طاقتم برسید
به صد مجاهده صبری به کار می دارم

اگرچه سست رکابم بر اسبِ صبر و قرار
لگام بر سرِ عهد استوار می دارم

چو فاش کرد نهانِ دلم تسلّطِ عشق
سرشک بر مژه زان آشکار می دارم

دلم پر آتش و چشمم پر آب می باشد
ز بس که آرزویِ رویِ یار می دارم

به خواب نیز نمی بینمش که شب تا روز
ز ناوکِ مژه در دیده خار می دارم

اگرچه از منِ مظلوم کس نمی شنود
ولی تظلّمِ خود برقرار می دارم

ز یار هیچ شکایت نمی کنم نی نی
فغان ز بختِ نزاریِ زار می دارم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.