هوش مصنوعی: شاعر در این متن از انتظار طولانی برای توجه معشوق، احساس تنهایی و بی‌توجهی دیگران به غم‌هایش می‌گوید. او از شوریدگی روزگار خود و هدر رفتن عمرش شکایت دارد و تصمیم می‌گیرد باقی عمر را به دوستان اختصاص دهد. همچنین از دست دادن عقل و اختیارش را بیان می‌کند و به وضعیت نزار خود اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه، احساسی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین برخی از ابیات نیاز به درک بالاتری از عواطف انسانی دارند.

شمارهٔ ۸۴۵

شب ها همه شب در انتظارم
تا دوست نظر کند به کارم

او حاضرِ وقت و من نبینم
او با من و من خبر ندارم

کس را غمِ روزگارِ من نیست
من خود سرِ این طمع نخارم

زین شور که در جهان فکندی
شوریده شده ست روزگارم

باید که به دوستان رسانم
عمری که به هرزه می گذرانم

زیرا که مهم تر از همه چیز
این است که باز می گزارم

گر پای نمی نهم درین راه
از دست بمی رود نگارم

هر چیز که با من است حالی
فی الجمله به دوست می سپارم

با هم نفسی به آخر الامر
آخر نفسی مگر برآرم

تیمار نمی برد خزانم
غم خوار نمی شود بهارم

هر سال همان که پار دادند
از هفت و شش و سه و چهارم

از پای دراوفتاد عقلم
از دست برفت اختیارم

گر دی بودم نزاری ام روز
بنگر به چه زاریانِ زارم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.