هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از انزوا و آرامش در دنیای خیالی خود سخن می‌گوید. او خود را از دغدغه‌های دنیوی مانند نام و ننگ، صلح و جنگ رها کرده و به ثبات و آرامش درونی رسیده است. با وجود خستگی از خود، همچنان به دیگران کمک می‌کند و عشق را تجربه می‌کند، هرچند از ملامت دیگران گریزان است. در نهایت، او در تنهایی خود در خیال‌آبادش آرام گرفته است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و روانشناختی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، موضوعاتی مانند انزوا، عشق، و ملامت ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۷۹۳

در خیال آبادِ خود بنشسته ام
در به رویِ نیک و بد بر بسته ام

گو مدارِ چرخ هر چون خواه باد
من چو نقطه ثابت و آهسته ام

فارغم از نام و ننگ و صلح و جنگ
هیچ دیگر نیست از خود رسته ام

یافتم از چاهِ ظلمانی خلاص
زان که در حبل المتین پیوسته ام

می نهم مرهم بسی مجروح را
گرچه هم از خویشتن دل خسته ام

می کشد عشق از کنارم در میان
گرچه از دستِ ملامت جسته ام

با نزاری گرچه تنها خوش ترست
در خیال آبادِ خود بنشسته ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.