هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و اشتیاق به دوست می‌نالد و غم و اندوه خود را بیان می‌کند. او اشاره می‌کند که تنها راه تسکین این درد، نوشیدن می است، اما حتی آن هم گاهی به تلخی می‌گراید. شاعر از زندگی در غربت خسته شده و آرزوی بازگشت به وطن دارد. عشق او چنان شدید است که صبرش را از کف داده و امیدش به دیدار دوست همچون ماه در محاق مانده است. حالتی عجیب و دردناک دارد که در آن چشم‌هایش در غم غرق شده و بدنش در آتش می‌سوزد. در پایان، شاعر دوباره از فراق می‌نالد.
رده سنی: 18+ محتوا شامل موضوعات عاشقانه‌ی عمیق، استفاده از استعاره‌های مرتبط با می‌نوشی و احساسات شدید ناشی از فراق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال نامناسب یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۷۳۴

دوستان آه از فراق آه از فراق
الغیاث از اشتیاق از اشتیاق

دفع غم را جز می استعداد نیست
کم ترک می افتد آن هم اتفاق

وقت وقتی جرعه ای گر می چشم
زهر می گردد ز تلخی در مذاق

سیر کرد از زندگانی غربتم
چند گردم در خراسان و عراق

صبر من بگریخت از غوغای عشق
هم چنان کز حمله ی تنّین براق

آه اگر دولت اجابت می دهد
وقت رجعت بگذرم همچون براق

گر نبینم آفتاب روی دوست
ماه امیدم بماند در محاق

بلعجب کاری و مشکل حالتی
دیده در غرقاب و تن در احتراق

قصه کوته کن نزاری بازگوی
دوستان آه از فراق آه از فراق
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.