هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق و وابستگی شاعر به معشوق است. شاعر تأکید می‌کند که بدون معشوق، حتی بهشت نیز برایش ارزشی ندارد و همه چیز را در وجود معشوق می‌بیند. او از زلف و روی معشوق به زیبایی یاد می‌کند و وفاداری خود را اعلام می‌دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۵۰۷

مشنو که مرا جز تو یاری و کسی باشد
باتو ز جهان خوشتر گر خوش نفسی باشد

گر مار سر زلفت بر پای کسی پیچد
طاووس بهشت اینجا همچون مگسی باشد

من روی وفا از تو هرگز بنگردادم
سر در قدمت بازم گر دست رسی باشد

تا رای تو چون باشد یا روی تو چون بیند
از وصل تو در هر سر هرجا هوسی باشد

دوزخ چه و جنت که هیچ اند همه بی تو
گر بی تو بود جنت بر ما حرسی باشد

از تو همه تو باید نه جنت و نه طوبی
بیمار خسیسی کو موقوف خسی باشد

ارّان چه و شروان چه بیچاره نزاری را
از هر مژه بر رویش بی تو ارسی باشد
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.