هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از دیوانهوارگی عشق، رهایی از خود و وحدت با معشوق سخن میگوید. شاعر عشق را همچون پروانهای میستاید که به دور چراغ میگردد و از دیوانگی و سودای عشق دفاع میکند. او به دنبال یاری است که همراهش باشد و بر اهمیت وفاداری و مردانگی تأکید دارد. در نهایت، شاعر عشق را قدرتی میداند که تنها از آنِ کسانی است که از خرد فاصله گرفتهاند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، نیاز به درک بالاتری از روابط انسانی و فلسفه عشق دارد که برای نوجوانان کمسال ممکن است قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۵۰۶
دلم تا کی چنین دیوانه باشد
چراغ عشق را پروانه باشد
به وجهی چون سرش سودا گرفته
روا باشد اگر دیوانه باشد
به دیگر وجه رندی پاک باز است
که کنج گلخنش کاشانه باشد
جم وقتم ولی در مسند عشق
نه چون جغدم که در ویرانه باشد
کسی را دوست می دارم که با من
همیشه همدم و هم خانه باشد
مرا باید که در پیمان من یار
چو می لب بر لب پیمانه باشد
اگر خواهی که باشی پهلوانی
ز خود بگریز تا مردانه باشد
نزاری محو شو در ذرات محبوب
سخن این و جز این افسانه باشد
کسی را اقتدار عشق بایست
که چون من با خرد بیگانه باشد
چراغ عشق را پروانه باشد
به وجهی چون سرش سودا گرفته
روا باشد اگر دیوانه باشد
به دیگر وجه رندی پاک باز است
که کنج گلخنش کاشانه باشد
جم وقتم ولی در مسند عشق
نه چون جغدم که در ویرانه باشد
کسی را دوست می دارم که با من
همیشه همدم و هم خانه باشد
مرا باید که در پیمان من یار
چو می لب بر لب پیمانه باشد
اگر خواهی که باشی پهلوانی
ز خود بگریز تا مردانه باشد
نزاری محو شو در ذرات محبوب
سخن این و جز این افسانه باشد
کسی را اقتدار عشق بایست
که چون من با خرد بیگانه باشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.