هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که از عشق و درد دل سخن می‌گوید. شاعر از دل به عنوان چشمه‌ای یاد می‌کند که به هر مسکینی راه می‌یابد و از عشق و رنج عاشقانه صحبت می‌کند. او توصیه می‌کند که به جای نشستن در خانه و غمگین بودن، به دنبال شادی و عشق برویم. همچنین، از آتش غم و تأثیر آن بر دل سخن می‌گوید و به شمس‌الدین تبریزی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۸۱

از چَشمۀ جان رَهْ شُد در خانۀ هر مِسکین
ماننده کاریزی‌ بی‌تیشه و‌ بی‌میتین

دلْ رویْ سویِ جان کرد کِی عاشق و ای پُردَرد
بر روزَنِ دِلْبَر رو در خانه خود مَنْشین

ای خواجه سودایی می‌باش تو صَحرایی
در گُلْشَنِ شادی رو مَنْگَر به غَمِ غمگین

چون پوست بُوَد این دل چون آتش باشد غَم
وین پوست از آن آتش چون سُفره بُوَد پُرچین

چون دیده دل از غَم پرخاک شود ای عَم
تبریز کجا یابی با حَضرتِ شَمسُ الدّین
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.