هوش مصنوعی:
این متن به جستجوی نور در تاریکی و یافتن آب حیات در ظلمت اشاره دارد. در این مسیر، دلهای بسیاری شکسته میشوند و ثبات در این راه دشوار است. شاعر از عشق و فقر معنوی سخن میگوید و به شب قدر و اهمیت درک آن اشاره میکند. همچنین، از هجران و جدایی از خداوند شمس تبریز و تأثیر آن بر زندگی و مرگ سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و معنوی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیدهی عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۲۳۳
دَرونِ ظُلْمَتی میجو صِفاتَش
که باشد نور و ظُلْمَتْ مَحوِ ذاتَش
دران ظُلْمَت رَسی در آبِ حیوان
نه در هر ظُلْمَت است آبِ حَیاتَش
بَسی دلها رَسَد آن جا چو بَرقی
ولی مُشکل بُوَد آن جا ثَباتَش
خُنُک آن بیدَقِ فَرُّخ رُخی را
که هر دَم میرَسانَد شَهْ به ماتَش
بَسی دلها چو شِکَّر شُد شِکَسته
نگشته صاف و نابَسته نَباتَش
بِپوشیده زِ خود تَشریفِ فَقْرش
هم از یاقوتِ خود داده زَکاتَش
اگر رویَش به قبله مینَبینی
درونِ کعبه شُد جایِ صلاتَش
شَبِ قَدْر است او دَریاب او را
اَمان یابی چو بَرخوانی بَراتَش
زِ هِجْرانِ خداوند شَمسِ تبریز
شُده نالانْ حَیاتَش از مَماتَش
که باشد نور و ظُلْمَتْ مَحوِ ذاتَش
دران ظُلْمَت رَسی در آبِ حیوان
نه در هر ظُلْمَت است آبِ حَیاتَش
بَسی دلها رَسَد آن جا چو بَرقی
ولی مُشکل بُوَد آن جا ثَباتَش
خُنُک آن بیدَقِ فَرُّخ رُخی را
که هر دَم میرَسانَد شَهْ به ماتَش
بَسی دلها چو شِکَّر شُد شِکَسته
نگشته صاف و نابَسته نَباتَش
بِپوشیده زِ خود تَشریفِ فَقْرش
هم از یاقوتِ خود داده زَکاتَش
اگر رویَش به قبله مینَبینی
درونِ کعبه شُد جایِ صلاتَش
شَبِ قَدْر است او دَریاب او را
اَمان یابی چو بَرخوانی بَراتَش
زِ هِجْرانِ خداوند شَمسِ تبریز
شُده نالانْ حَیاتَش از مَماتَش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.