هوش مصنوعی: این شعر از عبید زاکانی، شاعر و طنزپرداز ایرانی، به موضوعاتی مانند بی‌هدفی، غرور بی‌جا، دورویی، و دوری از معنویت می‌پردازد. شاعر از خواننده می‌خواهد که از رفتارهای بیهوده و تظاهر دوری کند و به سوی رحمت الهی روی آورد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، ممکن است برخی از انتقادهای اجتماعی و طنز موجود در متن برای کودکان قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۵۱

شرم دار ایدل از این دهر رهائی تا چند
بیخودی تا به کی و بیهده رائی تا چند

نیست کار تو به سامان و کیائی به نوا
غره گشتن به چنین کار و کیائی تا چند

با چنین مال و بقائی و متاعی که تراست
لاف قارونی و دعوی خدائی تا چند

تن مقیم حرم و دل به خرابات مغان
کرده زنهار نهان زیر عبائی تا چند

دنیی و آخرتت هر دو هوس میدارد
یک جهت باش چو مردان دو هوائی تا چند

ضامن نفس گر اینست بدین راضی شو
غم درویشی و بی‌برگ و نوائی تا چند

از در رحمت حق جوی گشایش چو عبید
بر در بستهٔ مخلوق گدائی تا چند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.