هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و وفاداری به معشوق سخن می‌گوید. او با بیان احساسات عمیق خود، از لعل لب معشوق، بوسه‌ها و نگاه‌های او یاد می‌کند و تأکید می‌کند که حتی پس از گذشت هزاران سال، مهر معشوق از جانش جدا نخواهد شد. همچنین، شاعر به رنج‌های عشق و درد دل اشاره می‌کند و بیان می‌کند که این حکایت‌ها را نمی‌توان به سادگی بیان کرد.
رده سنی: 16+ این متن شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد دل و رنج عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۳۶

ترا که گفت که با ما وفا نشاید کرد
دروغ گفت چه باشد چرا نشاید کرد

غلام لعل لب تست جان شیرینم
چنین حکایت شیرین کجا نشاید کرد

به بوسه قصد لبت کردم از میان چشمت
به غمزه گفت نشاید هلا نشاید کرد

میان موی و میان تو نکته باریکست
در آن میان سخن از لب رها نشاید کرد

هزار سال تنم گر ز تن جدا ماند
هنوز مهر تو از جان جدا نشاید کرد

حدیث درد دل مستمند و سینهٔ ریش
حکایتی است که در سالها نشاید کرد

مگر عبید به جان با لبم مضایقه کرد
که این به مذهب اصحابنا نشاید کرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.