هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، به زیبایی‌های زندگی و لذت‌های آن اشاره دارد و از ریا و صومعه‌نشینی دوری می‌جوید. شاعر میکده و رندان را به صومعه و ریاکاری ترجیح می‌دهد و بر اهمیت عشق، آشنایی و زندگی در لحظه تأکید می‌کند. همچنین، به بی‌نیازی درویش و بی‌اعتباری قدرت دنیوی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌های غیرمستقیم به میگساری و عشق زمینی ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۲۹

نه به ز شیوهٔ مستان طریق ورائی هست
نه به ز کوی مغان گوشه‌ای و جائی هست

دلم به میکده زان میکشد که رندان را
کدورتی نه و با یکدیگر صفائی هست

ز کنج صومعه از بهر آن گریزانم
که در حوالی آن بوریا ریائی هست

گرت به دیر مغان ره دهند از آن مگذر
قدم بنه که در آن کوچه آشنائی هست

فراغ از دل درویش جو که مستغنی است
ز هرکجا که امیری و پادشاهی هست

به عیش کوش و مپندار همچو نااهلان
که عمر را عوض و وقت را قضائی هست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.