هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر درد و بی‌قراری عاشق در فراق معشوق است. شاعر از بی‌تابی خود در انتظار یار می‌گوید و عقل را در برابر عشق ناتوان می‌داند. او عشق را بالاتر از وصال جسمانی می‌داند و توصیه می‌کند که همواره عاشق و مست بمانیم، زیرا هوشیاری بدون عشق ارزشی ندارد. شاعر در نهایت عشق را تنها قبله‌گاه حقیقی می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر برای درک و تجربه نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین استفاده از استعاره‌هایی مانند 'مست عشق' و 'بریدن از عقل' ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۲

جانا بیا که بی تو دلم را قرار نیست
بیشم مجال صبر و سر انتظار نیست

دیوانه این چنین که منم در بلای عشق
دل عاقبت نخواهد و عقلم به کار نیست

گر خواندنت مراد و گر راندن آرزوست
آن کن که رای تست مرا اختیار نیست

ما را همین بسست که داریم درد عشق
مقصود ما ز وصل تو بوس و کنار نیست

ای دل همیشه عاشق و همواره مست باش
کان کس که مست عشق نشد هوشیار نیست

با عشق همنشین شو و از عقل برشکن
کو را به پیش اهل نظر اعتبار نیست

هر قوم را طریقتی و راهی و قبله‌ایست
پیش عبید قبله به جز کوی یار نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.