هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق به معشوق سخن می‌گوید و از ناکامی‌ها و دردهای عاشقانه خود می‌نالد. او از تمناهای بی‌پاسخ، وفاداری بی‌جواب، و شرم و حیا در برابر معشوق سخن می‌گوید و در نهایت به ناامیدی و رنج عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک کامل آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و رنج عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰

مرا ز وصل تو حاصل به جز تمنا نیست
خیال زلف تو بستن خلاف سودا نیست

وفا ز عهد تو میجست دوش خاطر من
جواب داد که خود این متاع با ما نیست

بسی بگفتمت ایدوست هست رای منت
دهان ز شرم فرو بسته‌ای همانا نیست

هزار بوسه ز لب وعده کرده‌ای و یکی
نمیدهی و مرا زهرهٔ تقاضا نیست

چو دور دور رخ تست خاطری دریاب
که کار بوالعجبیهای چرخ پیدا نیست

ز میهمان خیالت چو شرمسارم از آنک
جز آب چشم و کباب جگر مهیا نیست

به طعنه گفتی کز ما دریغ داری جان
مگر مگوی خدا را عبید از آنها نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.