هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از زبان عاشقی است که از زیبایی و جذابیت معشوق خود سخن می‌گوید. او از موهای معشوق، ابروان کمانی و لب‌هایش به زیبایی یاد می‌کند و بیان می‌کند که این زیبایی‌ها او را به بیخودی و حیرت انداخته است. همچنین، شاعر از عشق پرشور خود و تأثیر آن بر زندگی‌اش می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های ادبی ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۹

ز سنبلی که عذارت بر ارغوان انداخت
مرا به بیخودی آوازه در جهان انداخت

ز شرح زلف تو مویی هنوز نا گفته
دلم هزار گره در سر زبان انداخت

دهان تو صفتی از ضعیفیم میگفت
مرا ز هستی خود نیک در گمان انداخت

کمان ابروی پیوسته می کشی تا گوش
بدان امید که صیدی کجا توان انداخت

ز دل فریبی مویت سخن دراز کشید
لب تو نکتهٔ باریک در میان انداخت

عجب مدار که در دور روی و ابرویت
سپر فکند مه از عجز تا کمان انداخت

ز سر عشق هر آنچ از عبید پنهان بود
سرشک جمله در افواه مردمان انداخت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.