هوش مصنوعی:
این متن بیانگر عشق و دلدادگی بیقید و شرط است، جایی که عاشق از ملامتها نمیهراسد و عقل سلیم را راهنمای خود نمیداند. شاعر درد عشق را توصیف میکند و اشاره میکند که کسی که اسیر عشق نیست، درکی از این حالات ندارد. همچنین، از فرهاد و شیرین یاد میکند و نشان میدهد که عاشق واقعی به چیز دیگری جز معشوق نیاز ندارد. در پایان، شاعر از داوری دیگران درباره دل شوریدهاش مینالد و بیان میکند که نصیحت برای بیچارهای مانند او سودی ندارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و اشارات تاریخی مانند فرهاد و شیرین ممکن است برای مخاطبان جوانتر چالشبرانگیز باشد.
غزل شمارهٔ ۱۴
دلداده را ز تیر ملامت گزند نیست
دیوانه را طریقهٔ عاقل پسند نیست
از درد ما چه فکر وز احوال ما چه باک
آن را که دل مقید و پا در کمند نیست
فرهاد را که با دل شیرین تعلقست
رغبت به نوش دارو و حاجت به قند نیست
هرجا که آتش غم دلدار شعله زد
جان برفشان به ذوق که جای سپند نیست
بس کن عبید با دل شوریده داوری
بیچاره را نصیحت ما سودمند نیست
دیوانه را طریقهٔ عاقل پسند نیست
از درد ما چه فکر وز احوال ما چه باک
آن را که دل مقید و پا در کمند نیست
فرهاد را که با دل شیرین تعلقست
رغبت به نوش دارو و حاجت به قند نیست
هرجا که آتش غم دلدار شعله زد
جان برفشان به ذوق که جای سپند نیست
بس کن عبید با دل شوریده داوری
بیچاره را نصیحت ما سودمند نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.