هوش مصنوعی: این متن به ناپایداری دنیا و بی‌وفایی آن اشاره دارد. شاعر از بی‌وفایی دنیا، بی‌توجهی روزگار به دل‌جویان، و نبود معنویت و ارزش‌های انسانی در جهان شکایت می‌کند. او همچنین به بی‌ارزشی ثروت و قدرت در برابر بی‌عدالتی و بی‌معنایی زندگی اشاره می‌کند و از فقدان انسانیت و معنویت در جهان اظهار تاسف می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. مفاهیمی مانند ناپایداری دنیا، بی‌وفایی، و انتقاد از بی‌عدالتی اجتماعی برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۹

دل از گیتی وفاجویی ندارد
که گیتی از وفا بویی ندارد

به دل‌جویان ندارد طالع ایام
چه دارد پس که دل‌جویی ندارد

وفا از شهربند عهد رسته است
که اینجا خانه در کویی ندارد

سلامت نزد ما دور از شما مرد
دریغا مرثیت گویی ندارد

جهان را معنی آدم به جای است
چه حاصل آدمی خویی ندارد

اگر صد گنج زر دارد چه حاصل
که سختن را ترازویی ندارد

مکش چندین کمان بر صید گیتی
که چندان چرب پهلویی ندارد

نشاید شاهدی را کرم پیله
که بیش از چشم و ابرویی ندارد

چه بینی از عروسان بربری ناز
که الا فرق و گیسویی ندارد

بنازد بر جهان خاقانی ایراک
جهان امروز چون اویی ندارد

از آن در عدهٔ عزلت نشسته است
که از زن سیرتان شویی ندارد

که از سنجاب شب تا قاقم روز
دواج همتش مویی ندارد

دل خاقانی این زخم فلک راست
که آن چوگان جز این گویی ندارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.