هوش مصنوعی: این متن بیانگر حال و هوای عرفانی و عاشقانه است. شاعر خود را از عالم مادی فراتر می‌داند و به عشق و فنا در راه معشوق اشاره می‌کند. او از زهد و ریاکاری زاهدانی که از حقیقت عشق بی‌خبرند انتقاد می‌کند و خود را در دریای عشق و فنا غرق شده می‌داند. شاعر به مقام والای عرفانی خود افتخار می‌کند و از هرگونه تظاهر و ریا دوری می‌جوید.
رده سنی: 18+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادهای اجتماعی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فنا و عشق عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۷۹۲

ماییم ز عالم معالی
رندی دو سه اندرین حوالی

در عشق دلی و نیم جانی
بر داده به باد لاابالی

بگذشته ز هستی و گرفته
چون صوفی ابن‌وقت حالی

در صفهٔ عاشقان حضرت
از برهنگی فکنده قالی

پس یافته برترین مقامی
احسنت زهی مقام عالی

ما را چه مرقع و چه اطلس
چه نیک کنی چه بد سگالی

ای زاهد کهنه درد نقد است
برخیز که گوشه‌ای است خالی

تا نالهٔ عاشقان نیوشی
بر خلق ز زهد چند نالی

آن می که تو می‌خوری حرام است
ما می نخوریم جز حلالی

ما بر سر آتشیم پیوست
مستغرق بحر لایزالی

ما بی خوابیم و چون بود خواب
در حضرت قرب ذوالجلالی

چون خواب کند کسی که او را
از ریگ روان بود نهالی

عطار برو که دست بردی
از جملهٔ عالم معالی
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.