هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و جمال معشوق سخن می‌گوید و تأثیرات عمیق این عشق را بر خود و دیگران توصیف می‌کند. شاعر از زیبایی‌های ظاهری و باطنی معشوق، مانند لعل لب، زلف پریشان و گلبرگ رخسار او سخن می‌گوید و بیان می‌کند که این زیبایی‌ها حتی کافران را به دین می‌آورد و مردان را از تسبیح به زنار می‌کشاند. همچنین، شاعر از جفاها و بلعجب‌های معشوق و تأثیرات روحی و عاطفی این عشق بر خودش صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۷۹۱

گر یک شکر از لعلت در کار کنی حالی
صد کافر منکر را دین‌دار کنی حالی

ور زلف پریشان را درهم فکنی حلقه
تسبیح همه مردان زنار کنی حالی

روزی که ز گلزاری بی روی تو گل چینم
گلزار ز چشم من گلزار کنی حالی

چون دیدهٔ من هر دم گلبرگ رخت بیند
از ناوک مژگانش پر خار کنی حالی

صد گونه جفا داری چون روی مرا بینی
بر من به جوانمردی ایثار کنی حالی

صد بلعجبی دانی کابلیس نداند آن
ما را چو زبون بینی در کار کنی حالی

بردی دلم از من جان چون با تو کنم دعوی
خود را عجمی سازی انکار کنی حالی

چون صبح صبا زان‌رو در خاک کفت مالد
کز بوی سر زلفش عطار کنی حالی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.