تو هم بنویس! مجموعه خودت رو بساز! افزودن مجموعه جدید
آه، ای زمینِ خسته ، ای زمین زخمی، ای وطن فراموش شده ، چه بر تو گذشته است که اینگونه غریبانه ناله‌ سر می‌کنی؟ آه ، ای مادر غمگین چه کسی بر روح تو ، تازیانه میزند چه کسی تو را رنج میدهد چه کسی… آه ، ای مادر ما ، آیا هنوز هم بشر را سزاوار محبت می بینی؟ روزگاری سبز و شاداب بودی، اما غبار ظلم، آیینه‌ات را تیره کرد. هوا که زمانی سرشار از عطر گل‌ها بود، حالا آغشته به دود و سم شده. رودخانه‌ها که زمانی حیات را فریاد میزدنند، حالا در پنجه سیاه فاضلاب ها گرفتارشده‌اند. جنگل‌ها که زمانی خانه درختان و پناهگاه جانوران بودند، حالا به انبار اَلوار و مخزن زباله تبدیل گشته اند. ای انسان نادان، چه بر سر سرنوشت خود و این کره خاکی آورده ای چگونه از یاد بردی که تو نیز جزئی از طبیعت هستی؟ _____ چهارشنبه – ۱۳ تیر ۱۴۰۳ ابوالقاسم کریمی
این نوشته را بشنوید

این نوشته را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط نوشته با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.