تو هم بنویس! مجموعه خودت رو بساز! افزودن مجموعه جدید
همیشه یک نفر آن سوی پرده ها تنهاست همیشه یک گل بی خار غرق در سرماست همیشه آن شب لبریزِ از سیاهی ها بزرگ و طولانی، به بلندی یلداست همیشه ابر بهاری به خاک می بارد  غم سپیده ی پژمرده، محو و ناپیدا است همیشه مردم دلخسته چشم در راهند  همیشه شهرِ پر از غم، اسیر یک رویاست
این نوشته را بشنوید

این نوشته را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط نوشته با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.