عبارات مورد جستجو در ۲۵۹۸۲ گوهر پیدا شد:
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۴۲
خوشا آنانکه سودای ته دیرند
که سر پیوسته در پای ته دیرند
به دل دیرم تمنای کسانی
که اندر دل تمنای ته دیرند
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۴۵
خوشا آنانکه تن از جان ندانند
تن و جانی به جز جانان ندانند
به دردش خو گرند سالان و ماهان
به درد خویشتن درمان ندانند
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۴۸
خوشا آنان که با ته همنشینند
همیشه با دل خرم نشینند
همین بی رسم عشق و عشقبازی
که گستاخانه آیند و ته بینند
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۶۷
جدا از رویت ای ماه دل افروز
نه روز از شو شناسم نه شو از روز
وصالت گر مرا گردد میسر
همه روزم شود چون عید نوروز
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۷۹
دلی دیرم چو مو دیوانه و دنگ
زده آئینه هر نام بر سنگ
به مو واجند که بی نام و ننگی
هر آن یارش تویی چه نام و چه ننگ
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۸۸
مرا درد آموه و درمان چه حاصل
مرا وصل آموه و هجران چه حاصل
بسوته بی گل و آلاله بی سر
سر سوته کله یاران چه حاصل
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۹۱
دلا پوشم ز عشقت جامهٔ نیل
نهم داغ غمت چون لاله بر دیل
دم از مهرت زنم همچون دم صبح
وز آن دم تا دم صور سرافیل
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۱۴
کافرم گر منی آلاله کارم
کافرم گر منی آبش بدارم
کافرم گر منی نامش برم نام
دو صد داغ دل از آلاله دارم
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۱۵
هزاران ملک دنیا گر بدارم
هزاران ملک عقبی گر بدارم
بوره ته دلبرم تا با ته واجم
که بی روی تو آنرا گر بدارم
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۱۶
غم عشق تو مادرزاد دیرم
نه از آموزش استاد دیرم
بدان شادم که از یمن غم تو
خراب آباد دل آباد دیرم
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۲۰
ز عشقت آتشی در بوته دیرم
در آن آتش دل و جان سوته دیرم
سگت ار پا نهد بر چشمم ای دوست
به مژگان خاک راهش رو ته دیرم
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۲۳
ز عشقت آتشی در بوته دیرم
در آن آتش دل و جان سوته دیرم
سگت ار پا نهد بر چشمم ای دوست
به مژگان خاک پایش روته دیرم
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۲۷
به سر غیر ته سودائی ندیرم
به دل جز ته تمنائی ندیرم
خدا دونه که در بازار عشقت
به جز جان هیچ کالائی ندیرم
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۳۰
به دل درد غمت باقی هنوزم
کسی واقف نبو از درد و سوزم
نبو یک بلبل سوته به گلشن
به سوز مو نبو کافر به روزم
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۳۶
سر کویت بتا چند آیم و شم
ز وصلت بی نوا چند آیم و شم
به کویت تا ببیند دیده رویت
نترسی از خدا چند آیم و شم
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۳۷
مو که مست از می انگور باشم
چرا از نازنینم دور باشم
مو که از آتشت گرمی نوینم
چرا از دود محنت کور باشم
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۵۰
به خنجر گر برآرند دیدگانم
در آتش گر بسوزند استخوانم
اگر بر ناخنانم نی بکوبند
نگیرم دل ز یار مهربانم
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۵۴
تو خود گفتی که مو ملاح مانم
به آب دیدگان کشتی برانم
همی ترسم که کشتی غرق وابو
درین دریای بی پایان بمانم
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۷۰
عزیزا ما گرفتار دو دردیم
یکی عشق و دگر در دهر فردیم
نصیب کس مباد این غم که ما راست
جمالت یک نظر نادیده مردیم
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۷۴
ته سر ورزان مو سودای ته ورزان
گریبان بلرزان وا ته لرزان
کفن در کردنم صحرای محشر
هران وینان احوال ته پرسان