عبارات مورد جستجو در ۹۷۰۶ گوهر پیدا شد:
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۲۱
ما قاعده متانت از کف ندهیم
ما گوش به گفتار مزخرف ندهیم
با پند صحیح رفقا گاه مثال
ما پاسخ هر ناقص و اجوف ندهیم
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۲۴
ما طعنه زن مقام مردی نشویم
چون باد اسیر هرزه گردی نشویم
اما نبود گناه در پیش عموم
گر معتقد قدرت فردی نشویم
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۲۶
با دولت نو رسم کهن می گویم
عیب دگران و خویشتن می گویم
نادیده ز خوب و بد نرانیم سخن
از دیده همیشه من سخن می گویم
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۲۷
تا چند توان به ناتوانان دیدن
جور و ستم جهان ستانان دیدن
تا کی به هوای زندگی در پیری
با دیده توان مرگ جوانان دیدن
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۲۹
ای دوست به دیوار کسی مشت مزن
دشمن چو شوی به شیر انگشت مزن
تا دست دهد حرف حساب خود را
با مردم روزگار بی پشت مزن
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۳۰
ای دل شکن آتش به دل تنگ مزن
بر شیشه ارباب وفا سنگ مزن
ای دوست بپشت گرمی دشمن خویش
بیهوده بروی دوستان چنگ مزن
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۳۱
یاری که کج و دوروست، شمشیرش کن
گر راست نشد نشانه تیرش کن
ور دشمن یک رنگ تو چون شیر بود
با رشته دوستی به زنجیرش کن
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۳۵
ای توده عمل باهمم عالیه کن
بگذشته گذشت صحبت از حالیه کن
گر علت ورشکستگی می خواهی
چشمی بقرار بانک با مالیه کن
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۳۶
ای ملت آرین وفاداری کن
در خدمت نوع خود فداکاری کن
اکنون که به بحر ناز و نعمت غرقی
قحطی زدگان روس را یاری کن
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۳۸
از آز بپرهیز و امیری می کن
با گرسنگی سخن ز سیری می کن
در جامعه گر تو سرفرازی خواهی
از پای فتاده دستگیری می کن
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۳۹
یک عمر در این محیط گریدم من
وین بوالهوسان را همه سنجیدم من
فهمیدنم این بود که از این مردم
در هیچ زمان هیچ نفهمیدم من
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۰
آثار محن از در و دیوار ببین
فریاد ز کاردار و بیکار ببین
هر دسته ای از مردم این کشور را
سرگشته اضطراب افکار ببین
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۱
ای دیده دو چشم فتنه را خیره ببین
بر مملکت انقلاب را چیره ببین
در آتیه رنگ افق ایران را
چو روی خطاکنندگان تیره ببین
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۲
ای دیده دو چشم فتنه را خیره ببین
بر صلح و صفا ستیزه را چیره ببین
رنگ افق سیاست ایران را
از ابر سیاه قیرگون تیره ببین
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۳
در مرز عجم ذلت ایرانی بین
در ملک عرب محو مسلمانی بین
دایم سر سروران اسلامی را
پامال تجاوز بریتانی بین
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۵
با دشمن اگر پاره کنی سلسله به
وز دوست به پیش دوست سازی گله به
گر خارجه خوب باشد و داخله بد
از خارجه خوب بد داخله به
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۶
احزاب جهان راه نجاتند همه
در جامعه باعث حیاتند همه
در کشور ما چو جنگ صنفی نبود
این است که بی عزم و ثباتند همه
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۷
سردسته حزب هر چه هستند همه
سر تا سر بقدم خویش پرستند همه
افرادی اگر در آن میان یافت شود
از ساده دلی آلت دستند همه
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۸
با هم رفقا که یار و جفتند همه
بنشسته و گفتند و شنفتند همه
شد راستی از خواندن آرا معلوم
کز حیله به هم دروغ گفتند همه
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۹
یکدسته که کاندید جدیدند همه
سال و مه و هفته ها دویدند همه
اکنون که ز رأی خوانده گردیده دو ثلث
ناچار سه ربع نا امیدند همه