عبارات مورد جستجو در ۱۰۱۸۱ گوهر پیدا شد:
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۰۶
آنرا که اجل شکست پیمانه عمر
وز جور اجل برون شد از خانه عمر
گوید بزبان حال اگر فهم کنی
کای رند نماز کن بشکرانه عمر
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۱۵
عیدست بیا دل اسیری بنواز
وز نعمت خویش گوشه گیری بنواز
گیرم که زکوة زر نباشد پیشت
باری بزکوة سر فقیری بنواز
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۴۰
دهقان چو بخاک افکند تخم ضعیف
یک صد شود از لطف خداوند لطیف
ده یک چونمیدهد که تخم افزون به « کذا »
طوفان فنا برافکند تخم خریف
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۴۹
زاد همه راه برگ و سازست ایدل
زاد ره آخرت نمازست ایدل
دانی که نماز توشه آخرتست
بی توشه مرو که ره درازست ایدل
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۳
اهلی در نظم و گوهر طبع فضول
از مهر علی دارد و از حب رسول
از موم امید شمعها ساخته است
امید که روشن شود از برق قبول
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۸
یا رب مهل اندر گنه اندوختنم
بنما ره علم و حکمت آموختنم
از برق کرم چراغم افروخته کن
هر چند چو شمع لایق سوختنم
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۹
یا رب من اگر گناه بیحد کردم
بر جان و جوانی و تن خود کردم
چون بر کرمت امید کلی دارم
برگشتم و توبه کردم و بد کردم
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۹۷
آنشوخ که من شاه بتانش گویم
آرام دل و جان جهانش گویم
او دین و دلم به روز روشن دزدید
من در دل شب دعای جانش گویم
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۹۹
گر من صفت سینه مجروح کنم
خون در دل یاران سبکروح کنم
خواهم که ز گریه آب طوفان ببرم
وین گریه هزار سال چون نوح کنم
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲۱
هر چند که پی برم بر اسرار نهان
یکجو نبرم ره بسر و کار جهان
یا رب تو بکار خویش مشغولم ساز
وز کار جهانیان مرا باز دهان
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲۳
معراج رسول و قاب قوسین ببین
پس موسی و نور و خلع نعلین ببین
معراج کجا و پایه طور کجا
این نسبت دوزخیست ما بین ببین
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۳۰
قرآن که درو گنج الهیست درون
از چار کتاب حق بقدرست فزون
جمعش شد و چارده چو اسم جامع
بحریست که خشک و تر از آن نیست برون
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۶۱
یارب تو خداوندی و ما بنده همه
رحمی، که ز کرده ایم شرمنده همه
ما را تو مراد اگر نبخشی که دهد
بخشنده تویی و جز تو خواهند همه
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۶۳
درمعرکه بگریز ز پیکان همه
و اندیشه مکن ز تیر باران همه
گر مرگ کمان کشد ببندیش که هست
در قبضه قدرت خدا جان همه
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۶۴
آدم که خداش سرفرازی داده
و اندر همه کار چاره سازی داده
شیطان فریب نفس در هر نفسی
چون طفل رهش هزار بازی داده
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۷۱
یا رب بکرم نگاهدارنده تویی
نقش همه را رقم نگارنده تویی
هر چند که من تخم اهل میکارم
کارنده منم ولی برآرنده تویی
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۸۲
رحمان طلبی ز اهل عرفان گردی
شیطان طلبی غرقه عصیان گردی
ای کور بصر شرم نداری که ز جهل
رحمان بلی پیرو شیطان گردی
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۹۰
ایخواجه که از خلق بمال افزونی
وز کوکبه صد برابر گردونی
از دوش اگر نیفکنی بار زکوة
در خاک فرو روی اگر قارونی
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۹۱
گر حج نکنی کجا بجایی برسی
کی تا نروی برهنمایی برسی
حق در همه جاست کعبه زانست که تو
سعیی ببری تا بصفایی برسی
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۹۵
هر چند که جز بلطف باری نخوری
سعیی بنما که تا نکاری نخوری
چون طفل اگرت شیر مادرت روزیست
بی آنکه طلب کنی بزاری نخوری