عبارات مورد جستجو در ۹۷۰۶ گوهر پیدا شد:
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲۳
شد دعوی دوستی در ایام حرام
الفت ز که مردمی کجا دوست کدام
دامن ز همه کشیده میباید داشت
وز دور بهر کسی سلامی و تمام
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲۸
ای ابن یمین چند ز می پیمودن
جانرا بغم بیخردی فرسودن
می رانه همین عیب که چون مست شوی
نتوان نفسی از هنرت آسودن
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۴۴
در حیرتم از قاضی احکام کهن
کز حکم ویند اهل جهان بی سر و بن
محکم سجلی بسته که اینکار تو نیست
پس حکم همی کند که اینکار بکن
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۵۹
شاها چو نمیتوان گرفتن کم نان
خوشوقت کسی دان که بود همدم نان
مپسند که بر کنار خوان کرمت
خلقان همه نان خورند و چاکر غم نان
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۹۹
از مال تو سائلان نکاهند بده
شکرانه آن که از تو خواهند بده
کردست دهد داد دل غمزدگان
کز خلق جهان با تو پناهنده بده
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۰۰
دلدار مرا دید پریشان گشته
واله شده و بیسر و سامان گشته
با همنفسان خویش میگفت بطنز
کین ابن یمینست بدینسان گشته
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۰۷
تا داد بکدخدای دادار بچه
چون من عزبی کجاست بسیار بچه
لولی نیم اما بود اندر وطنم
چون بنگه لولیان بخروار بچه
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۱۹
ایدل ز پی حطام دنیای دنی
در خرمن عمر خویش آتش چه زنی
بگذار بکام خود که خواهیش گذاشت
ناکام از انکه هست بگذاشتن
ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ١۴ - ترجمه
با من سفیه کرد سفاهت ز جهل خویش
مکروهم آمد آنکه مر او را شوم مجیب
او در سفه فزوده و من کرده حلم بیش
چون عود کش فزون شود از سوز تاب و طیب
ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ٢۴ - ترجمه
حلال داشت عراقی نبید و شربش را
ولیک کفت حرامست باده و مستی
خلاف کرد حجازی و گفت هر دو یکیست
حلال دادن می ازین اختلاف تا هسی
ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ٢٧ - ایضاً
شیئان یغجر ذوالرصاصه عنهما
رأی النساء و امر الصبیان
و اما النساء فمیلهن الی الهوی
و اخسؤا الصبی یجری بغیر عنان
ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ٢٨ - ترجمه
عاجز شدست رای خردمند از دو چیز
تدبیر کار کردن زن حکم کودکان
زن پای نگسلد زر کاب هوای نفس
کودک همی رود شده از دست او عنان
ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ٣۵ - ایضاً
بنت کرم ابکارها امها
واهانو ها رؤس بالقدم
ثم عادوا حکموها بینهم
ویلهم من جور مظلوم حکم
ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ٣۶ - ترجمه
دختر رز را جدا کردند از مادر بزجر
پس سرش کردند از خواری بزیر پای پست
بعد از انش در میان خود حکومت داده اند
وای برقومی که مظلومی برایشان حاکم است
ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ٣٧ - ایضاً
اذا غدا ملک فی اللهو مشتغلا
فاحکم علی ملکه بالویل و الخرب
اما تری الشمس فی المیزان هابطه
لما غدا برج نجم اللهو و الطرب
ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ۴١ - ایضاً
اذا المرء لم یعرف مصالح نفسه
و لاهوما قال الاحباء یسمع
و لا ترج منه الخیر و اترک انه
بایدی صروف الحادثات سیصنع
ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ۴۵ - ایضاً
تحنیت ان یحیی ولم تر حاسدا
علیک لذیذ الطیبات تنغص
فدعه و ما یلقی من الحقد انه
یموت و یحیی اذ تزید و تنقص
ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ۴٧ - ایضاً
لا تصحبن لئام الناس ان لهم
عدوی و ان کنت غرمنا حبیب
و اصحب اخا کرم تحظی بصحبته
فالطبع مکتسب من کل مصحوب
فالریح آخذه مما تمر به
نتنا من النتن و طیبا من الطیب
ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ۵۶ - ترجمه
آنکس بود عزیزتر اندر جهان که او
نفس عزیز را ندهد خواری سؤال
قانع شود بوجه معاش و نباشدش
باک ار کمی رسد بفزونی جاه و مال
ای بس که بنده میکند آزاده مرد را
فضل معاش و میشکند گردن رجال
ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ۵٧ - ایضاً
اذا ظالم لیستحسن الظلم مذهبه
و لج غلوا فی وخیم اکتسابه
فکله الی صروف اللیالی فانه
سیأتی ما لم یکن فی حسابه