عبارات مورد جستجو در ۹۷۰۶ گوهر پیدا شد:
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۹
بر خاک فتاده رند کی مست و خراب
خونابه فشان ز آتش غم همچو کباب
کم نیست ز زاهدی که دارد بادی
در سر چو حباب ار چه رود بر سر آب
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۵
ما از می نابیم چنین گشته خراب
بس خانه که آن زمی خرابست و بیاب
هر کس که چو دف حلقه بگوش طربست
بس زود شود کیسه تهی همچو رباب
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲
ای کرده هوای مال نا پروایت
بشنو سخنی عرضه کنم بر رایت
وارث پسرینه چون نداری باری
بیگار مکن برای دختر گایت
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۸۹
ایدوست سر و پای فلک پیدا نیست
نیکی و بدیش هیچ پا بر جا نیست
گر با تو کند دشمنی ایدوست مرنج
کین با همه هست با تو این تنها نیست
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۲
تا یار بحج رفت ز ما ببریدست
جرمی چو نکردیم چرا ببریدست
از مروه و مروت اینقدر آوردست
کز صحبت اخوان صفا ببریدست
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۰
گردون که سوی سفله و دونش نظرست
منگر تو بدو که سخت بی پا و سرست
آخر فلکا چه دور داری که در او
هر جام تو ناگوار تر از دگرست
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۳
در عهد تو گلزار ثنا مدروس است
الا ز تو آز از همه کس مأیوس است
کان با کف چون بحر تو میزد لافی
از گفتن بیهوده چنان محبوس است
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۲۳
اسبی که مرا میر شرفشه بخشید
هرگز نه جوانش دید و پیری بشنید
جز باره گاو گوش اشتر دل او
کس لاشه خری بصورت اسب ندید
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۳
بر خوان خود ار زهر گیا باید خورد
خوشتر که بر ناکس ابا باید خورد
از دیده بشور با چو قانع گشتم
سکبای رخ سفله چرا باید خورد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۸۷
هر چند که فرزند بسامان باشد
دردیست که بی مایه درمان باشد
از زیستنش رنج فراوان باشد
وز مردن او خرابی جان باشد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰۵
ملهم چو نعیم این جهان فانی دید
بفروخت جهان را و بدان فقر خرید
با هر که در افتاد بدعوی داری
هر روسپیی بدید صد بار درید
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰۶
هر کس که نصیحت بر او خوار بود
وانکو ببدی خود گرفتار بود
پندش مده ار چند بود فرزندت
یاری مکنش ور چه ترا یار بود
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۲۱
شب نیست که اشک من بقلزم نرسد
آهم ز بر طارم هفتم نرسد
زینقوم که گر نیزه کنی در کو نشان
سر بر زند از حلق و بمردم نرسد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۳۱
یاری بگزین کز تو جدایی نکند
از غیر تو با کس آشنایی نکند
از اهل جهان بی‌وفا ای دل من
یاری بگزین که بی‌وفایی نکند
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۳۵
نو مذهبگان که بی یقینی چندند
سرگشته و برگشته ز دینی چندند
سنت شده از دست و امامی نشده
نه این و نه آن مذبذ بینی چندند
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۳۳
ای در سر تو فتاده سودای عراق
بد بود که افتاد ترا رأی عراق
تو تا ز خراسان شده ئی بر دم تو
کس می نزند دم بجز از نای عراق
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۳۹
مائیم و می روح فزا چون دم مشک
لیکن بر اهل عصر چه مشک و چه پشک
در پای عوام کشته گشتند خواص
آتش چو در افتاد نه تر ماند و نه خشک
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۷۶
آنها که حلال زادگانند و کرام
کردند نکاح دختر کرم حرام
از عیش مدام نام در ننگ مزن
زیرا که حرامست هم این عیش مدام
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۸۳
دلدار بیامد دو سه گامی ز پیم
پنداشت مگر که هست در جام میم
چون دید مرا کیسه تهی همچو رباب
برگشت و دمی داد بکردار نیم
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۰۴
من صحبت جانانه از ان میخواهم
کارام دل و راحت جان میخواهم
با دوست گرم خلوتکی دست دهد
از مردم دیده هم نهان میخواهم