عبارات مورد جستجو در ۲۳۵۹۳ گوهر پیدا شد:
ابوسعید ابوالخیر : ابیات پراکنده
تکه ۵۲
تو چنانی که تو را بخت چنانست و چنان
من چنینم که مرا بخت چنینست و چنین
ابوسعید ابوالخیر : ابیات پراکنده
تکه ۵۵
بر فلک بر دو مرد پیشه ورند
آن یکی درزی آن دگر جولاه
این ندوزد مگر قبای ملوک
و آن نبافد مگر گلیم سیاه
ابوسعید ابوالخیر : ابیات پراکنده
تکه ۵۷
حال عالم سر بسر پرسیدم از فرزانه‌ای
گفت: یا خاکیست یا بادیست یا افسانه‌ای
گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟
گفت: یا کوریست یا کریست یا دیوانه‌ای
گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟
گفت: یا برقیست یا شمعیست یا پروانه‌ای
بر مثال قطرهٔ برفست در فصل تموز
هیچ عاقل در چنین جاگاه سازد خانه‌ای
یا مثال سیل خانست آب در فصل بهار
هیچ زیرک در چنین منزل فشاند دانه‌ای
فیلسوفی گفت: اندر جانب هندوستان
حکمتی دیدم نوشته بر در بت خانه‌ای
گفتم: آن حکمت چه حکمت بود؟ گفت: این حکمتست
آدمی را سنگ و شیشه چرخ چون دیوانه‌ای
نعمت دنیا و دنیا نزد حق بیگانه است
هیچ عاقل مهر ورزد با چنین بیگانه‌ای؟
ابوسعید ابوالخیر : ابیات پراکنده
تکه ۶۰
ایا بر جان ما ماهر چو بر شطرنج اهوازی
چو ما را شاه مات آید ترا سپری شود بازی
سعدی : مفردات
بیت ۷
رفتن چو ضرورتست و منزل بگذاشت
من خود ننهم دلی که بر باید داشت
سعدی : مفردات
بیت ۸
هر که گوید کلاغ چون بازست
نشنوندش که دیده‌ها بازست
سعدی : مفردات
بیت ۹
گر راه نمایی همه عالم راهست
ور دست نگیری هه عالم چاهست
سعدی : مفردات
بیت ۱۱
اگر بواب و سرهنگان هم از درگه برانندت
ازان بهتر که در پهلوی مجهولی نشانندت
سعدی : مفردات
بیت ۱۴
گمان مبر که جهان اعتماد را شاید
که بی‌عدم نبود هر چه در وجود آید
سعدی : مفردات
بیت ۱۶
توان نان خورد اگر دندان نباشد
مصیبت آن بود که نان نباشد
سعدی : مفردات
بیت ۱۷
چه کندمالک مختار که فرمان ندهد
چه کند بنده که سر بر خط فرمان ننهد
سعدی : مفردات
بیت ۲۰
دروغی که حالی دلت خوش کند
به از راستی کت مشوش کند
سعدی : مفردات
بیت ۲۱
غریب شهر کسان تا نبوده باشد مرد
ازو درست نیاید غم غریبان خورد
سعدی : مفردات
بیت ۲۵
گر ز هفت آسمان گزند آید
راست بر عضو مستمند آید
سعدی : مفردات
بیت ۲۷
بشنو که من نصیحت پیران شنیده‌ام
پیش از تو خلق بوده و بعد از تو بوده‌اند
سعدی : مفردات
بیت ۲۹
خورشید که بر جامهٔ درویش افتد
از بخت نگونش ابر در پیش افتد
سعدی : مفردات
بیت ۳۰
تواضع گر چه محبوبست و فضل بیکران دارد
نباید کرد بیش از حد که هیبت را زیان دارد
سعدی : مفردات
بیت ۳۳
شادمانی مکن که دشمن مرد
تو هم از مرگ جان نخواهی برد
سعدی : مفردات
بیت ۳۴
گر هیمه عود گردد و گر سنگ در شود
مشنو که چشم آدمی تنگ پر شود
سعدی : مفردات
بیت ۳۵
هر که دندان به خویشتن بنهاد
خیر دیگر به کس نخواهد داد