عبارات مورد جستجو در ۹۷۰۶ گوهر پیدا شد:
حزین لاهیجی : قطعات
شمارهٔ ۴۸ - صحبت ناجنس
دارم آزرده دلی، تنگ تر از دیدهٔ میم
شده ام داغ درین دایره چون نقطه جیم
نشد از شش جهتم راه گشادی پیدا
آه از آن زر، که فتد در گره بخل لئیم
دارم از الفت تن شکوه، که نیکو گفتند
روح را صحبت ناجنس عذابی ست الیم
می رود دم به نوا نالهٔ فرخنده مقام
یاد آن روز که بودم به خرابات، مقیم
دلم از صحبت این نکته فروشان خون شد
بی سوادند جهان، نسخه ایام سقیم
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰
اوضاع زمانه لایق دیدن نیست
وضعی خوشتر ز چشم پوشیدن نیست
دانی ز چه پا کشیده ام در دامان؟
دنیا تنگ است، جای جنبیدن نیست
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۳
خویی مه و مهر را به دلداری نیست
آبی در جوی ابر آذاری نیست
شد کشور عدل و جود و انصاف خراب
دیّار درین دیار پنداری نیست
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۳۲
عهدیست که آشنا و بیگانه یکیست
نرخ خزف وگوهر یکدانه یکیست
در گوش گران خفتگان شب جهل
آیات کتاب حق و افسانه یکیست
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵
بی ضامن و رهن، وام می باید، نیست
عنقا ما را به دام می باید، نیست
دندان که معطل است، درکامم هست
نانی که صباح و شام می باید، نیست
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۴۶
هند است و جهان به کام می باید اوا نیست
پاس هر خاص و عام می باید اوا نیست
تا حامله سازیم بزرگانش را
یک مشت زر حرام می باید اوا نیست
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۴۷
در هند اگر کسی نرنجد از راست
گویم طبقات خلق را بی کم و کاست
پنجی ست که شش نمی توانش کردن
پاچیّ و دیوث و قحبه و حیز و گداست
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۴۹
دیدیم، سواد هند حیرت زار است
روز کِه و مِه چو شام هجران تار است
بسته ست به کار همه شان بخت گره
اینجا گِرِه گشاده در شلوار است
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۵۵
با ما زاهد، خیال خامت عبث است
وز سبحه به کف، دانه و دامت عبث است
سودی ندهد شهرهٔ شهری گشتن
ردّ خاصی، قبول عامت عبث است
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۷۲
دم سردی زاهدان کافورمزاج
افسرد حرارت به عروق و اوداج
پر بی مزه گشته دور گردون، چه شدند
آنها که دهند دور پیمانه رواج؟
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۷۷
ابنای زمانه، لولیان آیینند
مدخوله روزگار، بی کابینند
ابلیس بود عامل و تلبیس، رئیس
در دهکده ای که خواجه تاشان اینند
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۸۴
پیوسته دی و تموز دم سردی کرد
با دردکشان زمانه بی دردی کرد
آه سحر و ناله به جایی نرسید
طالع پستی و دهر نامردی کرد
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۹۳
دهرم به شکنج انزوا می دارد
وین مظلمه را چرخ روا می دارد
در محفل افسرده دوران بخیل
زانوست که کاسه ای به ما می دارد
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۹۶
باطل کیشان بر اهل حق چیر شدند
روبه بازان سگ صفت، شیر شدند
دجّال وشان، نام مسیحا کردند
کودک طبعان بوالهوس پیر شدند
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۰
تا چند زمانه فتنه اندوز شود؟
هر گوشه، کمانِ کین سیه توز شود؟
زیبد که جهانیان به پشمی نخرند
ملکی که به کامِ پوستین دوز شود
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۱
عاقل تحصیل علم بیجا چه کند؟
در خرکده زمانه، دانا چه کند؟
خواهی که به عیش بگذرد، زر به کف آر
معشوقهٔ نان، قُلْتُ و قُلنا چه کند؟
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۲
تیغم به زبون کشی چو مانوس نبود
در قبضهٔ قدرتم جز افسوس نبود
زنگار گرفته گر ببینی چه عجب؟
شمشیر زدن به گربه ناموس نبود
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۶
با کعبه چه کار اگر معاشی ندهند؟
مهمانی زنده، مرده لاشی ندهند
زان گشته به کربلا مجاور، زاهد
کاندر سر گور شمر، آشی ندهند
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۶
آنجا که رسوم ما و من برخیزد
ناسازی شیخ و برهمن برخیزد
پرچین نشود جبههٔ یکتایی او
موجی اگر از بحر کهن برخیزد
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۸
سامانی و ثروتی نشد جمع، چه شد؟
بازیچهٔ دولتی نشد جمع، چه شد؟
گر عاقلی، از فقر پریشان نشوی
سرمایهٔ حسرتی نشد جمع، چه شد؟