عبارات مورد جستجو در ۱۰۷۶۰ گوهر پیدا شد:
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۵۸
تا کی ورق عمر بهم در شکنیم
وین خندۀ می در دل اغر شکنیم؟
برخیز و پیاله را زمی پر دل کن
تا بوک مصاف غم بهم بر شکنیم
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۶۶
در عشق تو زآنکه هست بیم کشتن
هر گه که ره گریز جویم ز تو من
باز آوردم غم تو مانندۀ شمع
بندی بر پای و رشته یی در گردن
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۷۵
چون نیشکرم کرده ز بیداد جهان
در سینۀ تنگ لفظ شیرین پنهان
در خاموشی چو پسته در کنج دهان
زنگار گرفتست مرا تیغ زبان
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۸۲
نه بی رخت انتظار دانم کردن
نه جز غمت اختیار دانم کردن
تو هر چه توانی ز جفا باز مگیر
من گر نکشم چه کار دانم کردن؟
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۸۵
سیر آمدم از غم دمادم خوردن
وز بس غم گونه گونه در هم خوردن
الحق چه نکوست عادت کم خوردن
اندر همه چیز خاصه در غم خوردن
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۸۶
تا چند ازین غم فراوان خوردن؟
سیلیّ جهان بگردن جان خوردن
نان می نخوری تو از غم نان خوردن
زین بیش غم بیهده نتوان خوردن
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۹۶
دانی که چه مدّتست ای دلبر من
تا بی سببی برفته یی از بر من
خود کس نفرستی و نبینی آخر
تا بی توچها می گذرد بر سر من
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۹۸
شد دیده بعشق رهنمون دل من
تا کرد پر از غصه درون دل من
زنهار اگر دلم نماند روزی
از دیده طلب کنید خون دل من
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۰۰
ای هیچ نخورده غم بغم خوردن من
ناگشته بپرسشی بپیرامن من
یکبار درین تن بکمارم درگیر
باشد که بسوزد دل تو بر تن من
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۰۳
من بودم دوش و یار سیمین تن من
جمعی ز نشاط و عیش پیرامن من
ایشان همّه صبحدم پراگنده شدند
جز خون جگر که ماند بر دامن من
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۰۵
امروز منم زبیم جان نا ایمن
فردا ز عذاب جاودان نا ایمن؟
بیچاره کجا رخت سعادت بنهد
آنکس که بود در دو جهان نا ایمن
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۰۹
چون خواب نیاییم بدین چشم درون
وز دل نشوی دمی چو اندیشه برون
زین چشم چه آید بجز از قطرۀ آب؟
زین دل چه گشاید بجز از چشمۀ خون؟
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۱۱
هر شب ز غم تو ای غمت روز افزون
از نالۀ من بناله آید گردون
گر بر لب جیحون گذرم نیست کنون
خود می گذرد بر لب چشمم جیحون
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۱۶
سبحان الله ز گردش چرخ برین
بی شرکت من غمی نیاید بزمین
ور روی زمین نشاط و شادی گیرد
ما را نبود بنیم جو بهره ازین
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۲۹
هرچند که رفت آبرویم با تو
جز دوستی و مهر نجویم با تو
بردی دلم ای ماه و بصد دل سختی
بس مختصر آیدم که گویم با تو
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۳۳
تا آتش مرگ دود بر کرد از تو
تا باد فنا گرد برآورد از تو
با اب دو دیده جفتم و فرد از تو
من بردم رنج و خاک برخود از تو
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۷۰
ای از تو مرا ذخیره ناکامی بس
پایان غم تو بی .....
حاصل زهوس بازی ما دانی چیست؟
آوازه و گفت و گوی....
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۸۱
این ودای زنده رود خون بایستی
سیلابش از این بسی فزون بایستی
وانگه ز برای حق گزاری غمت
آن جمله بچشم من درون بایتی
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۸۲
ای دل بشبی که با غمش بنشستی
از ناله خروشی بجهان دربستی
خامش چو پیاله با دل پر خون باش
تا چند چو چنگ نالۀ سردستی؟
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۸۸
دردیدۀ روزگارنم بایستی
یا با غم من صبر بهم بایستی
یا مایۀ غم چو عمر کم بایستی
یا عمر باندازۀ غم بایستی