عبارات مورد جستجو در ۹۹۳۹ گوهر پیدا شد:
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۶۵۹
بهار می گذرد، سیر گلستانی کن
به آشیان چه فرو رفته ای، فغانی کن
مباد خیره شود آرزوی خام طمع
به وقت خواب گل بوسه را نشانی کن!
ترا به خلق، تماشاییان شناخته اند
برای گلشن خود فکر باغبانی کن
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۶۷۲
می به جامم می کند چشم خمارآلود تو
گل به طرحم می دهد روی بهارآلود تو
می رسی از گرد راه و می توان برداشتن
گرده خورشید از روی غبارآلود تو
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۶۷۷
یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او
ازین غبار بلندی گرفت رایت او
اگر چه بود گلوسوز آن لب شکرین
شد از خط عسلی بیشتر حلاوت او
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۶
گردون سنگدل نبود مرد جنگ ما
پروای تیغ کوه ندارد پلنگ ما
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۶۱
به گلشن چون روی، بنما به گل چاک گریبان را
در باغ نوی بگشای بر رو عندلیبان را
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۷۹
(سر تسلیم خرد بر خط جام است اینجا
آفتاب نقش بر لب بام است اینجا)
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۸۵
چون سویداست نهان در دل شب کوکب ما
خط بیزاری صبح است سواد شب ما
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۰۳
شانه با صد دست از بست و گشادش درهم است
قفل وسواسی که می گویند، زلف پر خم است؟
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۰۶
آتشین رویی که داغ ما گلی از باغ اوست
دشت از چشم غزالان سینه پرداغ اوست
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۱۱
کی نسیم صبحدم با غنچه گل کرده است
آنچه با دل زخم شمشیر تغافل کرده است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۲۱
در چمن چون باغدار لاله گون خود گذشت
غنچه گل از سر یک مشت خون خود گذشت
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۲۲
بعد سالی در گلستان جلوه ای گل کرد و رفت
خنده ای بر بی قراری های بلبل کرد و رفت
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۲۴
خبرها می دهد از می پرستی رنگ غمازت
گواه از خانه دارد غنچه خمیازه پردازت
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۳۳
تا ز می چهره گلرنگ تو افروخته است
جگر لاله عذاران چمن سوخته است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۳۴
تا چمن را قد و رخسار تو آراسته است
سرو دودی است که از خرمن گل خاسته است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۳۷
از رگ ابر هوا دسته سنبل شده است
از گل و لاله زمین یک طبق گل شده است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۴۳
به گریه جوهر بینش ز دیده ما ریخت
بهار عنبر ما در کنار دریا ریخت
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۵۰
پلنگ اگر چه ز خشم آتش فروخته ای است
نظر به گرمی خویت ستاره سوخته ای است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۶۲
چندان که خار در پی آزار بلبل است
در زیر چشم (غنچه) هوادار بلبل است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۶۷
خال است این که بر لب او چشم دوخته است؟
یا شبنمی در آتش یاقوت سوخته است