عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۳۷
هر شاه و گدا که رخ نماید برود
هر نیک و بدی که پیشت آید برود
چون شادی وقت پایداری ننمود
گر هست غم آن نیز نپاید برود
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۲
هر تن که خدای را بجانی ارزد
باید که ترا نیز بنانی ارزد
از لطف تو گر غمزده ئی شاد شود
نزد خرد این ملک جهانی ارزد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۵
هر چند که عمرم نه بسامان گذرد
سهلست که عاقبت بهر سان گذرد
چون در دل من شادی و غم هر دو یکیست
دشوار زما نه بر من آسان گذرد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۶
هم سهم سعادت بهدف باز رسید
هم لؤلؤ لالا بصدف باز رسید
دل جست و ز جان مژده نوروزی خواست
چون شمس بخانه شرف باز رسید
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۷
هر چیز کزو هستی تو پیدا شد
هم اوست که گه خامش و گه گویا شد
چون آب که شد ابر و ز دریا برخاست
شد قطره و قطره باز با دریا شد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۹
خواهی که خدا کار نکو با تو کند
ارواح ملایک همه رو با تو کند
یا هر چه رضای او در آن نیست مکن
یا راضی شو بهر چه او با تو کند
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۵۲
آمد سخنم بلطف چون جانش دار
ور خود همه کفرست چو ایمانش دار
در خلوت خاص خود بپرورده امش
زنهار که از عوام پنهانش دار
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۵۴
از حق بود انچ هست بر مومن و گبر
روشن شود این نکته ترا نیز بصبر
از ابر جدا همی شود قطره ولیک
چون در نگری یکی بود قطره و ابر
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۵۹
ایساقی شکر لب طوطی گفتار
گرمی نبود گرد ز شهدانه برار
تا حکم فان لم تجدوا مائا را
باشی بطریق عقل فرمانبردار
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۶۲
من برکشم این پیرهن زهد ز سر
پس در کشمت همچو قبا تنگ ببر
آیم چو کلاه بر سر اندر ره عشق
گر دست در ارم بمیانت چو کمر
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۸۱
هر کو ز فریب اهرمن باشد دور
باید که بود معتقد بعث و نشور
آخر نه که دانه گشت در خاک نهان
یکچند برو گذشت آمد بظهور
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۸۶
در عشق من و تو هر دو ایمایه ناز
نو شد بجهان قصه محمود و ایاز
دل در خم زلفین تو چونم نطپد
بیچاره کبوتریست در چنگل باز
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۸۷
تا کرد در جود کف راد تو باز
در ناز و نعیم غرقه اند آز و نیاز
جود تو جهانیست که در خطه او
دائم بقناعت کرم اموزد آز
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۸۹
در جستن دوستی که باشد دمساز
عمری چپ و راست گشتم و شیب و فراز
پیدا و نهان بیازمودم همه را
جز سایه خود نیافتم محرم راز
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۹۰
پروانه صفت در آتشم زاندم باز
کز باد اجل فروشد آنشمع طراز
در آب دو دیده گر شوم غرقه رواست
چون رفت بخاک آن بت پرورده بناز
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۹۱
رفتند و ز رفتگان یکی نامد باز
تا با تو بگوید سخن از پرده راز
کارت ز نیاز میگشاید نه نماز
بازیچه بود نماز بی صدق و نیاز
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۹۳
یا رب تو جمال آن مه مهر انگیز
آراسته ئی بسنبل عنبر بیز
پس حکم همی کنی که در وی منگر
اینحکم چنان بود که کژ دار و مریز
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۹۵
ای یاد تو مونس روان همه کس
وی نام تو صیقل زبان همه کس
جانم بهوای تست شادان همه عمر
جان من تنها نه که جان همه کس
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۹۷
لعل تو که آفرینش گوید همه کس
درج گهر ثمینش گوید همه کس
تا مردم چشم من دهان تو بدید
دریا دل قطره پینش گوید همه کس
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۹۹
خواهی که شوی ای بصفت خیر الناس
سر چشمه نور همچو این زرین طاس
ماننده راووق شو از روی قیاس
صد خار درون دل و پوشیده پلاس