عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۷۱
قومی شده نازنده باسرار نهان
قومی شده نازنده باسباب جهان
ماییم درین میان نه زین قوم نه زان
در حسرت هر دو برده عمری بزیان
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۷۵
چون نیشکرم کرده ز بیداد جهان
در سینۀ تنگ لفظ شیرین پنهان
در خاموشی چو پسته در کنج دهان
زنگار گرفتست مرا تیغ زبان
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۹۱
ای دل کاری که نیست در خورد مکن
چیزی که همی نبایدت کرد مکن
آزاد چو سرو باش و سر سبزبزی
در بند جوی مباش ورخ زرد مکن
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۹۲
ای مهر بتاب و رحمتی بر من کن
وی صبح زمانه را به دم گلشن کن
وی چرخ برای کوری دیدۀ شب
چشمم به چراغ صبحدم روشن کن
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۹۳
ای دل، بخیال یار خرسندی کن
وی دیده، تو با سرشک پیوندی کن
ای عقل، فضولی تو ، خردمندی کن
زحمت ز سرم ببر، خداوندی کن
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۹۴
همواره تو این غارت دلها می کن
هر بد که از آن بترنه با مامی کن
جانبازی عاشقان اگر دیده نیی
بنمای رخ از دور و تماشا می کن
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۰۵
امروز منم زبیم جان نا ایمن
فردا ز عذاب جاودان نا ایمن؟
بیچاره کجا رخت سعادت بنهد
آنکس که بود در دو جهان نا ایمن
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۲۰
در دست شه آن ساغر غمکاه ببین
خورشید که جان می کشد از ماه ببین
هندوی برهنه دیده یی در ردیا
اندر کف شاه خنجر شاه ببین
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۳۵
ای رنج زمانه بهرۀ دشمن تو
از درد مباد گرد بر دامن تو
تا بنده چو شمعست رخ روشن تو
هر چند ز رشته می گدازد تن تو
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۳۸
جامی که شراب ارغوانیست درو
آبیست که آب زندگانیست درو
زان باده که صد جان نهانیست درو
پیریست که آتش جوانیست درو
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۴۱
ای دل پی آرزو بسیار مرو
دیدی که چه جائیست دگربار مرو
روزی سه چهارت ار رهایی دادند
هان باسر آن حدیث و آن کار مرو
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۴۵
ای دل ره او می روی اوّل خون شو
وآنگاه بیا تات بگویم چون شو
زین مشکل اگر برون شوی می جویی
بیرون مشو از خود وز خود بیرون شو
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۴۹
ای راه وصال تو درازی کوتاه
جز بندگی تو هر چه کردیم، گناه
اومید نداند بسر کوی تو راه
و اندیشه نیارد که کند در تو نگاه
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۵۷
بر خیره غرور خویش پیوست مده
بر باد نبوده خرمن هست مده
جون نیست ترا بدست نقدی روشن
باری رخ یارو باده از دست مده
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۶۰
ای داد تو بر داد و دهش پاینده
بر خاک رخ از فروتنی شاینده
بگشاد در و آب زده خانۀ خویش
هر شب ز پی رونده و آینده
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۶۳
در کار تو صاحب نظران نظاره
تو غرقه بدریای هوس یکباره
رو چارۀ روز واپسین ساخته دار
ران پیش که گویند که آن بیچاره
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۶۵
ماییم بدست دل گرفتار همه
تسبیه گسسته بسته زنّار همه
پوشیده خشتها و شکم پر باده
مانند قرابه پنبه دستار همه
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۶۶
مستش دیدم گرفته راه خانه
خلقی با او ز خویش و از بیگانه
خود را بستم برو زدم مردانه
زان گونه که با شمع کند پروانه
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۶۹
تا چند می و ساغر و ساقی طلبی؟
با اهل فضول هم وثاقی طلبی؟
نامد گه آن که چشم دل بازکنی
وز باقی عمر عمر باقی طلب کنی؟
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۷۳
گز زآنکه ترا بکشتنم باشد رای
باشم سوی خویش مرگ را راهنمای
در اتش اگر رضای طبعت بینم
چون شمع بسر شوم در آتش نه پای