عبارات مورد جستجو در ۱۰۱۸۱ گوهر پیدا شد:
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶
بنواخت مرا لطف الهی به خدا
هر درد که بود از کرم کرد دوا
تشریف خلافت او به سیّد بخشید
او را بشناس و یک زمانی به خود آ
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۲
ترکیب طبایع ار نگشتی کم و کاست
صورت بستی که طبع صورتگر ماست
پرورد و بکاست تا بدانند کسان
کاین عالم را مصوری کامرواست
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۲
توحید تو پیش ما همه شرک و دوئی است
اثبات یگانگی همه عین دوئیست
از وحدت و اتحاد بگذر که احد
ایمن ز منی باشد و فارغ ز دوئیست
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۴
تخت دل من مسخر شاه منست
شاهی به کمال شاه دلخواه منست
او سید من باشد و من بندهٔ او
این سید و بنده نعمت الله منست
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۶
این هفت فلک سیاره از آه منست
عرش و ملک و ستاره همراه منست
این من نه منم جمله از او می گویم
این گفتهٔ من تمام ز الله منست
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۰
باران عنایتش به ما بارانست
باران چون نباردش به ما بار آن است
گوئی که منم یار تو ای سید من
آری آری وظیفهٔ یار آن است
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۶
رب الارباب رب این مربوب است
وز حضرت احباب همه محبوب است
در صورت و معنیش نظر کن به تمام
تا دریابی که طالب و مطلوبست
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۵
در باغ خلافت نبی چار به است
وان چار به لطف او دُرر بار به است
آن به که در اولست از آن چار به است
وان به که در آخر است از آن چار به است
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۶
ای دل به طریق عاشقی راه یکی است
در کشور عشق بنده و شاه یکی است
تا ترک دو رنگی نکنی در ره عشق
واقف نشوی که نعمت‌اللّه یکی است
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۳
دل دوش دم از لطف الهی می زد
در ملک قدم خیمهٔ شاهی میزد
بی‌ زحمت آب و گل دل زنده دلم
مستانه دم از نامتناهی میزد
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۷
هر چند که ظالمان همه جمع شوند
امید که یک ز یکدگر بر نخورند
سال اسد و ماه اسد شیر خدا
از بیشه برون آید و گرگان بدرند
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۹
لطفش به کرم شهد و شهودم بخشید
وز وجود وجود خود وجودم بخشید
هر چیز که او دهد همه خیر بود
خیــری به تمام کرد و بودم بخشید
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۹
ملک و ملکوت با هم آمیخته اند
نقد جبروت بر سرش ریخته اند
کردند طلسمی به جمال و به کمال
آنگه به در گنج خود آویخته اند
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۴
گر علم به تعلیم الهی یابند
گنجینه و گنج پادشاهی یابند
طالب علما علم چنین گر خوانند
انعام خدا لایتناهی یابند
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۸
هر دل که به ذوق سرمدی خواهد بود
در دایرهٔ محمدی خواهد بود
آن یار که مذهب حسینی دارد
او طالب سرّ احمدی خواهد بود
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۲
تا قدرت حق دری به عیسی بگشود
وان ذات مطهرش به مریم بنمود
بگذشته هزار و هفتصد و چهل به تمام
شاید که بسی سال دگر خواهد بود
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۳
این لطف نگر که حق به موسی بنمود
در صورت نار نور معنی بنمود
آئینهٔ اعیان چو وجود از وی یافت
هر حسن که بود آن تجلی بنمود
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۳
ممکن به خودیش بود و جودی نبود
گنجی که ز حق بود به پنهان نبود
گر زان که نه او گوش و زبانی بخشد
از خود ما را گفت و شنودی نبود
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۷
بر تخت ولایت آن ولی شاه بود
خورشید محمد و علی ماه بود
نوری که از این هر دو نصیبی دارد
میدان به یقین که نعمت الله بود
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۸
کفر چو منی گزاف و آسان نبود
محکمتر از ایمان من ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آن هم کافر
پس در همه دهر یک مسلمان نبود