عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
اثیر اخسیکتی : رباعیات
شمارهٔ ۳۱
ایزد، دلکی مهر فزایت بدهاد
به زین نظری باین گدایت بدهاد
خوبی و خوشی و دلفریبی و جمال
داری همه، جزوفا، خدایت بدهاد
اثیر اخسیکتی : رباعیات
شمارهٔ ۳۲
آن سرو خرامان به چمن، بازرسید
و آن جان سفر کرده به تن بازرسید
ضایع نشد این آه شب و گریه روز
دولت نظری کرد و بمن بازرسید
اثیر اخسیکتی : رباعیات
شمارهٔ ۳۳
ما را خط تو داد وفاداری داد
سودای سر زلف تو، بیداری داد
و آن خواب بماند نیز گرد لب او
در هجر تو، دوشم خط بیزاری داد
اثیر اخسیکتی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴
بر شاخ شکر، لعل تو دُرها پرورد
بر چهره ی من، مهر تو زرها پرورد
عُمان عقیق موج، یعنی چشمم
از بهر نثار تو، گهرها پرورد
اثیر اخسیکتی : رباعیات
شمارهٔ ۳۵
بر من چو فراق آن بهشتی گذرد
روزم به فغان، شبم به زشتی گذرد
دور از تو، چنان اشک ز چشمم خیزد
کز تارَکم، آسمان به کشتی گذرد
اثیر اخسیکتی : رباعیات
شمارهٔ ۳۶
چون بی رخ دلبر است ایام بهار
عیشم بچه دل باید و شادی بچه کار
در باغ بجای سبزه، گو میغ بر آ
از ابر بجای قطره گو سنگ ببار
اثیر اخسیکتی : رباعیات
شمارهٔ ۳۸
روزم همه چون شب آمد، از درد فراق
لفظم همه یارب آمد، از درد فراق
و آن جان، که لبالب آمد از درد فراق
دریاب، که بر لب آمد از درد فراق
اثیر اخسیکتی : رباعیات
شمارهٔ ۴۰
در خواب شبی، هم نفس یار شدم
با وی نفسی محرم اسرار شدم
روئی که بدان روی نهادم بطرب
بر روی زمین بود، چو بیدار شدم
اثیر اخسیکتی : رباعیات
شمارهٔ ۴۲
تا دست به چشم شوخ و تنگش داریم
کفری سر زلف مشک رنگش داریم
مائیم دلی و نیم جانی ز غمش
و آن نیز برای صلح و جنگش داریم
اثیر اخسیکتی : رباعیات
شمارهٔ ۴۳
جوینده آن خاطر عاطر ماییم
دیوانه ی آن دو چشم ساحر ماییم
در خاطر ما همه تویی، لیک تو را
چیزی که نمی‌رسد به خاطر، ماییم
اثیر اخسیکتی : رباعیات
شمارهٔ ۴۴
دل، بر تو بدل نمی گزیند چه کنم
جز باغم تو نمی نشیند چه کنم
وین دیده که امروز تورا می بیند
فردا که مبادا که نبیند، چه کنم
اثیر اخسیکتی : رباعیات
شمارهٔ ۵۱
چشمم که همیشه جوی خون آید از او
همواره مرا، بخت نگون آید از او
زان ترس بگریم، که خیال رخ تو
با اشک مبادا، که برون آید از او
اثیر اخسیکتی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲
دل بسته اوست چون جدا مانده از او
جان زنده بماناد، که وامانده از او
دل ماند مرا، از او غلط می گویم
آن دل بنمانده است که جا مانده از او
اثیر اخسیکتی : رباعیات
شمارهٔ ۵۳
لطفی است ز لعل دلستان آخر تو
یا طاق بقای بر زبان آخر تو
گر نیست تمیزی که ببینی ما را
روزی به غلط بگوی کان آخر تو
اثیر اخسیکتی : رباعیات
شمارهٔ ۶۰
شبها، ز تو من دور و تو یار دگری
من در غم تو، تو غمگسار دگری
سودای تو تا بروز هم خوابه ی من
تو خفته به ناز در کنار دگری
اثیر اخسیکتی : رباعیات
شمارهٔ ۶۲
با صحبت جان بوصل جانان نرسی
بر مور نشسته بر سلیمان نرسی
این قصه بپایان نرسد از محنت
تا پیشتر از قصه بپایان نرسی
اثیر اخسیکتی : مفردات
شمارهٔ ۱۱
از زلف تو صد هزار منزل
تا روی تو وسمه خطرناک
اثیر اخسیکتی : مفردات
شمارهٔ ۱۲
یاد لب تو در شب تاریک میکنم
اندیشه بین که باز چه باریک میکنم
اثیر اخسیکتی : مفردات
شمارهٔ ۱۴
کس چه داند که میانی و دهانی داری
گر نبندی کمر ای دلبر و لب نگشائی
اثیر اخسیکتی : مفردات
شمارهٔ ۱۵
ای صورت تو آیت زیبائی و خوشی
وی قامت تو غایت رعنائی و کشی
صورت نیافت عقل تو عقل مصوری
گر نقش جان ندید تو جان منقشی