عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۰۵
در وجود ما شراب تلخ باطل می شود
از زمین شور ما افسوس حاصل می شود
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۰۷
آسمان افتادگان را غمگساری می شود
گردش پرگار مرکز را حصاری می شود
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۱۰
کجا چشم بد از دود سپندم در گزند افتد؟
به بخت من گره در کار آتش از سپند افتد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۱۲
به عادت هر کجا زهری است شیرین چون شکر گردد
به جز هجران که هر دم تلخی او بیشتر گردد؟
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۱۴
طریق کفر و دین در شاهراه دل یکی گردد
دو راه است این که در نزدیکی منزل یکی گردد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۱۸
غم روی زمین ما را غبار دل نمی گردد
که از گرد یتیمی آب گوهر گل نمی گردد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۲۲
مرا از شکر نه کفران نعمت بسته لب دارد
که شکر آشکارا بویی از حسن طلب دارد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۲۷
به هر رنگی که باشد دل، همان صورت جهان گیرد
بهار از زردی آیینه، سیمای خزان گیرد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۲۸
که دارم غیر خط تا از رخ او داد من گیرد؟
به جز گلچین که خون عندلیبان از چمن گیرد؟
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۲۹
من آن سیلم که منزل پیش راه من نمی گیرد
غبار از گرم رفتاری مرا دامن نمی گیرد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۳۱
سیه مستان غفلت را فلک هشیار می سازد
درشتان را به گردش آسیا هموار می سازد
مژگان زرد، خانه برانداز سینه است
الماس در خراش جگر بی قرینه است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۳۲
آب حیات آتش رخساره ها می است
باد مراد کشتی می نغمه نی است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۴۴
صد در صد آفاق، بیابان جنون است
کی عقل تنک مایه به سامان جنون است؟
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۴۶
با عشق تو اندیشه کونین گناه است
عشاق ترا ترک دو عالم دو گواه است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۴۷
هر قطره شبنم به چمن دانه ذکری است
هر غنچه درین باغ سرزانوی فکری است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۴۸
هر داغ درین لاله ستان خیمه لیلی است
هر خار بنی پنجره شمع تجلی است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۵۵
تبسم کن که جان باده لعلی قبا سوزد
ز آب آتشین خویشتن یاقوت وا سوزد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۵۶
اگر مهر خموشی زان لب شیرین بیان خیزد
سبک چون پنبه سنگینی ز هر گوش گران خیزد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۵۷
ز بس گفتار من از دل غبارآلود می خیزد
چو بردارم قلم خط غبار از کلک من ریزد!
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۵۹
زخامی هر کبابی اشک خونین بر زمین ریزد
کباب دل چو گردد پخته اشک آتشین ریزد