شیخ بهایی : شیر و شکر
بخش ۶ - فی المناجاة و الشوق الی صحبة أصحاب الحال و ارباب الکمال
عشاق جمالک احترقوا
خاقانی : قصاید
شمارهٔ ۹ - این قصیدهٔ را ارتجالا در مدح شروان شاه منوچهر و صفت شکارگاه او و بنای بند باقلانی سروده است
از سر زلف تو بوئی سر به مهر آمد به ما
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۴۲
روز آخر کز جهان با دیده گریان روم
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۲
جز از وصال تو با کس سر وصولم نیست
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۹۵۴
داند دل تو راز من وزان تو من هم
عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۱۴۹
گر به دیرم طلبد مغبچه ی حور سرشت
رشیدالدین میبدی : ۸۱- سورة التکویر- مکیة
النوبة الثانیة
این سوره بیست و نه آیتست، صد و چهار کلمت، پانصد و سى و سه حرف. جمله‏ به مکة فرو آمده و مفسّران آن را در مکّیّات شمرند و درین سوره ناسخ و منسوخ نیست، مگر یک آیت: لِمَنْ شاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقِیمَ نسخت بالآیة الّتى تلیها و هی قوله: وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ.
اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۵۸
دادیم دل بدست غم عشق آن صنم
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۶۵
اگر تو وصل نبخشی چه چاره سوخته را
صفی علیشاه : غزلیات
شمارهٔ ۴
بر نثار یار جان اندک بود درویش را
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰۲
هرچند که دیدم همه جور و ستم از تو
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۹۶۶
از بسکه شدم جامه دران نعره زنان هم
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۵
غیر سوز و گریه کار عاشق درمانده چیست
سعدالدین وراوینی : باب اول
مفاوضهٔ ملک زاده با دستور
روز دیگر که شاه سیارات عَلَم بر بام این طارم چهارم زد و مهرهٔ ثوابت ازین نطعِ ازرق باز چیدند شاه در سراچهٔ خلوت بنشست؛ مثال داد تا چند معتبر از کفات و دهات ملک که هر یک فرزانهٔ زمانهٔ خویش بودند، با ملک‌زاده و وزیر بحضرت آمدند و انجمنی، چنانک وزیر خواست، بساختند. ملک مرزبان را گفت: ای برادر، هرچ تو گوئی، خلاصهٔ نیک‌اندیشی و نقاوهٔ حفاوت و مهربانی باشد و الّا از فرط مماحضت و مخالصت آن را صورتی نتوان کرد. اکنون از هرچ داعیهٔ مصلحت املا می‌کند، اَوعیهٔ ضمیر بباید پرداخت؛ گفتنی گفته و درّ حکمت سفته او لیتر. ملک زاده آغاز سخن کرد و بلفظی چرب‌تر از زبان فصیحان و عبارتی شیرین‌تر از خلق کریمان، حق دعای شاه و ثنای حضرت بارگاه برعایت رسانید.
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۴
امروز در لطف به روی همه بازست
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۴۴۵
وصلش نماند و تلخی زهر فراق ماند
سید حسن غزنوی : مقطعات
شمارهٔ ۳۱
پاسبانان گنج فضل منند
صفی علیشاه : غزلیات
شمارهٔ ۳۸
مگر بهر سفر برسته محمل باز جانام
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۴۱۹
خوبان که همچو شمع ز نور آفریده اند
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۴۱
من عاشق و رند و لاابالی شده ام