صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۶۱۳
عالم بیخبری بود بهشت آبادم
مجد همگر : رباعیات
شمارهٔ ۲۶۵
از آتش و آب دل و جانم فریاد
فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۴۴
ز تو کی توان جدائی چو تو هست و بود مائی
فخرالدین عراقی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۰
از روز وجودم شفقی بیش نماند
غالب دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۶۱
امشب آتشین رویی گرم ژندخوانیهاست
انوری : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۱ - در مدح عمادالدین فیروز شاه امیر خراسان
خدایگانا سال نوت همایون باد
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۹۰
این خلق مجازی نه ز اهل هوشند
حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۸۷۵
با یار گفتم از غم بسیار، اندکی
مولوی : دفتر پنجم
بخش ۱۰۲ - جواب گفتن خر روباه را کی توکل بهترین کسبهاست کی هر کسبی محتاجست به توکل کی ای خدا این کار مرا راست آر و دعا متضمن توکلست و توکل کسبی است کی به هیچ کسبی دیگر محتاج نیست الی آخره
گفت من به از توکل بر ربی
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۲۱۵
ملّا دره که دایِم با نمازه
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۴۹
قلم من که سخن با ورق دل دارد
رفیق اصفهانی : مفردات
شمارهٔ ۷
جور کن کز بازوی پرزور و طبع پرغرور
امام خمینی : غزلیات
پرواز جان
گر به سوی کوچه دلدار راهی باز گردد
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۵۵
مست و لایعقل گذشتم از در میخانه دوش
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ١۴٠
فرزند خواجه در هنر از خواجه کمترست
اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۸۴
از آفتاب روی تو عالم پر از ضیاست
ملک‌الشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۲۰ - خانواده
دادم دو پسر خدای و سه دختر
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۱۷۷
درویش به غم همیشه خرّم باشد
اقبال لاهوری : پیام مشرق
میخانهٔ فرنگ
یاد ایامی که بودم در خمستان فرنگ
بهاءالدین ولد : جزو اول
فصل ۱۸
به مسجد رفتم؛ ذکر می‌گفتم. رشید قبایی را دیدم. صورت او از پیش دلم نمی‌رفت. گفتم دوست و دشمن هر دو ملازم دل‌اند، تا با غیر اللّه بیگانه نشوم خلاص نیابم و دل سلیم نشود. گفتم تکلفی کنم و دل به اللّه مشغول گردانم تا دل به چیزی دیگر نپردازد. دیدم که صورت دل پیش نظرم می‌آید تا من از او به اللّه می‌رفتم هم از عرضش هم از اجزاش یعنی از رنگ سرخیش به اللّه می‌رفتم تا ببینم که این رنگ سرخیش و اجزای لعلیش از کجا مدد می‌یابد. دیدم که هر جزو رنگیش پنج حس دارد و چنگال اندر زده است به اللّه و مدد می‌گیرد از اللّه و همه اجزای دل همچنین مدد از اللّه می‌گیرد و همه اجزای عالم را می‌دیدم از عرض و غرض و هر چیزی که هست از موکلان و خزینه‌داران اللّه همه این مددها را از عقول و حواس پاک می‌گیرند.