هوش مصنوعی: 
                                این شعر یک غزل عاشقانه است که در آن شاعر به توصیف معشوق و زیباییهای او پرداخته است. او معشوق را به آفتاب و ماه تشبیه میکند و از عشق و دلباختگی خود سخن میگوید. همچنین، شاعر از زلف معشوق و تأثیر آن بر خود یاد میکند و بیان میکند که حضور معشوق برای او مانند خورشید در روز و ماه در شب است.
                                
                                                                رده سنی: 
                                16+
                                محتوا شامل مضامین عاشقانه و ادبیات کلاسیک است که برای درک عمیقتر و لذت بردن از زیباییهای کلام، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
                            
                        شمارهٔ ۲۹۰
                                                                                                                                            
                                                                            بحسن روی تو ای آفتاب خرگاهی
                                        
ندید دیده گردون ز ماه تا ماهی
                                                                                                                                                                                    
توئیکه رنگ رخت را جهانیان گویند
که چشم بد مرسادت که صبغه اللهی
                                                                                                                                                                                    
اگر رسائی قد تو باغبان بیند
هزار طعنه زند سرو را بکوتاهی
                                                                                                                                                                                    
ز عشق سلسله زلف عنبرینت دلم
نهاد روی بدیوانگی و گمراهی
                                                                                                                                                                                    
بیا که در هوس زلف شام پیکر تو
تنم چو نال شد از ناله سحرگاهی
                                                                                                                                                                                    
چه حاجتست بخورشید و ماه با رخ تو
مرا بروز تو خورشیدی و بشب ماهی
                                                                                                                                                                                    
بیا که روی تو میخواهد و تو میدانی
که هست عادت ابن یمین نکو خواهی
                                                                                                                                    
                                                            ندید دیده گردون ز ماه تا ماهی
توئیکه رنگ رخت را جهانیان گویند
که چشم بد مرسادت که صبغه اللهی
اگر رسائی قد تو باغبان بیند
هزار طعنه زند سرو را بکوتاهی
ز عشق سلسله زلف عنبرینت دلم
نهاد روی بدیوانگی و گمراهی
بیا که در هوس زلف شام پیکر تو
تنم چو نال شد از ناله سحرگاهی
چه حاجتست بخورشید و ماه با رخ تو
مرا بروز تو خورشیدی و بشب ماهی
بیا که روی تو میخواهد و تو میدانی
که هست عادت ابن یمین نکو خواهی
                                    وزن:  مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
                                
                                                                                        
                                    قالب:  غزل
                                
                                                                                        
                                    تعداد ابیات:  ۷                                
                            
                                                            
                            
                                                        
                            
                                این گوهر را بشنوید
                            
                            
                                                        این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
                            گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۹
                        
                    
                                                    
                        
                            گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۱
                        
                    
                                
            
                            نظرها و حاشیه ها
                        
                        
                        شما نخستین حاشیه را بنویسید.
                                                                     
                                         
                                         
                                         
                                         
                         
                        