هوش مصنوعی: 
                                شاعر در این متن از عشق و تأثیر عمیق آن بر زندگی خود سخن میگوید. او احساس میکند که عشق همه چیز او، از جمله جان، عقل و هوش را تسخیر کرده و حتی امیدها و تلاشهایش را تحت تأثیر قرار داده است. شاعر به دنبال نجات و وصال با معشوق است و از درد فراق و ناتوانی در بیان احساساتش رنج میبرد. او همچنین از قدرناشناسی دیگران نسبت به عشقش شکایت دارد و عشق را بار سنگینی بر دوش خود میداند.
                                
                                                                رده سنی: 
                                16+
                                این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد یا نیاز به توضیح داشته باشد.
                            
                        شمارهٔ ۱۰۰۹
                                                                                                                                            
                                                                            جانِ من و عقلِ من و هوشِ من
                                        
هر سه به یک ره شده فرتوشِ من
                                                                                                                                                                                    
صاعقۀ عشق درآمد بسوخت
خوابِ من وخوردِ من و توشِ من
                                                                                                                                                                                    
بر رهِ امید و ندای نجات
چند بود چشمِ من و گوشِ من
                                                                                                                                                                                    
ساقیِ خم خانۀ وحدت کجاست
تا بنهد بر کفِ من نوشِ من
                                                                                                                                                                                    
تا نکند دوست نظر ضایع است
سعیِ من و جهدِ من و کوشِ من
                                                                                                                                                                                    
آه که نتوان به کسی باز گفت
زآن که ببردهاست زمن هوشِ من
                                                                                                                                                                                    
سروِ روانی که نگنجد ز قدر
در همه عالم نه در آغوشِ من
                                                                                                                                                                                    
قدرِ من امروز چه دانی که قدر
باز ندانی ز شبِ دوشِ من
                                                                                                                                                                                    
عیبِ نزاری چه کنی کاین عَلَم
عشق ز مبداء زده بر دوشِ من
                                                                                                                                    
                                                            هر سه به یک ره شده فرتوشِ من
صاعقۀ عشق درآمد بسوخت
خوابِ من وخوردِ من و توشِ من
بر رهِ امید و ندای نجات
چند بود چشمِ من و گوشِ من
ساقیِ خم خانۀ وحدت کجاست
تا بنهد بر کفِ من نوشِ من
تا نکند دوست نظر ضایع است
سعیِ من و جهدِ من و کوشِ من
آه که نتوان به کسی باز گفت
زآن که ببردهاست زمن هوشِ من
سروِ روانی که نگنجد ز قدر
در همه عالم نه در آغوشِ من
قدرِ من امروز چه دانی که قدر
باز ندانی ز شبِ دوشِ من
عیبِ نزاری چه کنی کاین عَلَم
عشق ز مبداء زده بر دوشِ من
                                    وزن:  مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
                                
                                                                                        
                                    قالب:  غزل
                                
                                                                                        
                                    تعداد ابیات:  ۹                                
                            
                                                            
                            
                                                        
                            
                                این گوهر را بشنوید
                            
                            
                                                        این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
                            گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۸
                        
                    
                                                    
                        
                            گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱۰
                        
                    
                                
            
                            نظرها و حاشیه ها
                        
                        
                        شما نخستین حاشیه را بنویسید.
                                                                     
                                         
                                         
                                         
                                         
                         
                        