هوش مصنوعی: 
                                این شعر عاشقانه و مذهبی، بیانگر عشق و ارادت شاعر به پیامبر اسلام (ص) و خاندان اوست. شاعر خود را بنده و خدمتگزار آنان میداند و از ایشان طلب شفاعت و نجات میکند. او تأکید میکند که تمام وجودش مالامال از عشق به پیامبر و آل اوست و حتی پس از مرگ نیز ذرات وجودش به درود و صلوات مشغول خواهند بود.
                                
                                                                رده سنی: 
                                15+
                                متن شامل مفاهیم عرفانی و مذهبی عمیقی است که درک آنها به بلوغ فکری و شناخت کافی از مبانی دینی نیاز دارد. همچنین، استفاده از صنایع ادبی و زبان شعر ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال دشوار باشد.
                            
                        شمارهٔ ۴۹ - من محمّدیم
                                                                                                                                            
                                                                            غلام حلقه به گوش رسول ساداتم
                                        
ره نجات نموده حبیب آیاتم
                                                                                                                                                                                    
کفایت است ز روح رسول و اولادش
همیشه در دو جهان جمله مهمّاتم
                                                                                                                                                                                    
ز غیر آل نبی اگر حاجتی طلبم
روا مباد یکی از هزار حاجاتم
                                                                                                                                                                                    
دلم ز حبّ محمّد پر است و آل مجید او
گواه حال من است این همه حکایاتم
                                                                                                                                                                                    
چو ذرّه ذرّه شود این تنم به خاک لحد
تو بشنوی صلوات از جمیع ذرّاتم
                                                                                                                                                                                    
کمینه خادم خدّام خاندان توام
ز خادمی تو دائم بود مباهاتم
                                                                                                                                                                                    
سلام گویم و صلوات با تو هر نفسی
قبول کن به کرم این سلام و صلواتم
                                                                                                                                                                                    
گناه بی حدّ من بین تو یا رسول الله
شفاعتی بکن و محو کن خیاناتم
                                                                                                                                                                                    
هرآنکه بدتر از او نیست من از او بترم
ندانم این که به تو چون شود ملاقاتم
                                                                                                                                                                                    
ز نیک و بد همه دانند من محمّدیم
خلائقی که کند گوش بر مقالاتم
                                                                                                                                                                                    
بگوی محیی که بهر نجات میگویم
درود سرور کونین در مناجاتم
                                                                                                                                    
                                                            ره نجات نموده حبیب آیاتم
کفایت است ز روح رسول و اولادش
همیشه در دو جهان جمله مهمّاتم
ز غیر آل نبی اگر حاجتی طلبم
روا مباد یکی از هزار حاجاتم
دلم ز حبّ محمّد پر است و آل مجید او
گواه حال من است این همه حکایاتم
چو ذرّه ذرّه شود این تنم به خاک لحد
تو بشنوی صلوات از جمیع ذرّاتم
کمینه خادم خدّام خاندان توام
ز خادمی تو دائم بود مباهاتم
سلام گویم و صلوات با تو هر نفسی
قبول کن به کرم این سلام و صلواتم
گناه بی حدّ من بین تو یا رسول الله
شفاعتی بکن و محو کن خیاناتم
هرآنکه بدتر از او نیست من از او بترم
ندانم این که به تو چون شود ملاقاتم
ز نیک و بد همه دانند من محمّدیم
خلائقی که کند گوش بر مقالاتم
بگوی محیی که بهر نجات میگویم
درود سرور کونین در مناجاتم
                                    وزن:  مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
                                
                                                                                        
                                    قالب:  غزل
                                
                                                                                        
                                    تعداد ابیات:  ۱۱                                
                            
                                                            
                            
                                                        
                            
                                این گوهر را بشنوید
                            
                            
                                                        این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
                            گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸ - شرح عاشقی
                        
                    
                                                    
                        
                            گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰ - ای خوش آن روز
                        
                    
                                
            
                            نظرها و حاشیه ها
                        
                        
                        شما نخستین حاشیه را بنویسید.
                                                                     
                                         
                                         
                                         
                                         
                         
                        