هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ترس‌های مختلفی سخن می‌گوید، از جمله ترس از شکستن پیمان یار، بی‌ثباتی زمانه، ناپایداری وفا، نامساعدی روزگار، از دست دادن اختیار، بی‌قراری دل، بلای عشق، عدم تداوم محبت و ارادت، آسیب‌های عشق، غمزه‌های چشمان معشوق، و ترس از ناامیدی و انتظار. او همچنین از ترس‌های درونی مانند بی‌ثباتی، بی‌صبری، و ناتوانی در کنترل احساسات می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ترس از بی‌وفایی، ناپایداری، و اضطراب‌های عاطفی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۸۶۲

هم از شکستنِ پیمانِ یار می ترسم
هم از زمانه ی ناپایدار می ترسم

نداد دستِ وفا ور دهد نمی پاید
ز نامساعدیِ روزگار می ترسم

اگر چه من ندهم اختیارِ خویش از دست
ز دست اگر برود اختیار می ترسم

فغان ز دل که نصیحت در او نمی گیرد
ز تنگنایِ دلِ بی قرار می ترسم

بلایِ عشق چو نازل شود براندازد
رسومِ عقل و از آن نا به کار می ترسم

محبّت است و ارادت که متصل نشود
از این دو قاعدهی استوار می ترسم

مرا که بلبلِ گلزارِ عشق می خوانند
چگونه گویم از آسیبِ خار می ترسم

دلم ببردی جانا ز غمزهی چشمت
اگر به جان ندهد زینهار می ترسم

خرد ز غمزهی شوخِ تو می کند پرهیز
چو مست باشد و من از خمار می ترسم

کنارِ وصل به من کرده ای حوالت و هست
در این میان سخنی کز کنار می ترسم

کمندِ زلفِ تو حلقم گرفت و معذورم
اگر ز سلسله دیوانه‌وار می ترسم

تویی مراد سخن در بهشت و دوزخ نیست
به دوستی اگر از نور و نار می ترسم

ز دفع کردنِ بیگانگان نیندیشم
ز آشنا شدنِ انتظار می ترسم

رهت به گریه از آن آب می زنم هموار
که بر دلت ننشیند غبار می ترسم

قرار و صبر و ثبات و شکیب می باید
چو نیست حاصل از این هر چهار می ترسم

اگر در آینهی رویِ تو رسد هیهات
ز دودِ آهِ نزاریِ زار می ترسم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.