هوش مصنوعی: شاعر خاطره‌ای از شب‌های گذشته را به یاد می‌آورد که در کنار یاران به عیش و نوش مشغول بوده‌اند. او این لحظات را گران‌بها و بی‌نظیر توصیف می‌کند و از عقل درباره‌ امکان بازگشت چنین شب‌هایی سوال می‌پرسد. عقل پاسخ می‌دهد که چنین تجربه‌هایی تنها در خواب ممکن است. شاعر همچنین به قصه‌ای اشاره می‌کند که توصیف آن حتی قلم را به گریه می‌اندازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین ممکن است برخی از مفاهیم مانند باده‌نوشی برای سنین پایین نامناسب تلقی شود.

شمارهٔ ۸۴۹

یاد باد آن شب که در بیت الحرم
خلوتی کردیم با یاران به هم

باده می خوردیم و طبلک می زدیم
ز اوّل شب تا به وقت صبح دم

دولتی بگذشت بر ما کان چنان
دولتی نگذشت بر پرویز و جم

کردم این معنی سوال از عقل دوش
با دلی پر نفرت و طبعی دژم

گفتم آن بیداری ای بد گفت لا
گفتمش خوابی بد آن گفتا نعم

گفتم آیا باز بینم خویش را
در میان آن همه حور و صنم

گفت اگر بینی نبینی جز به خواب
ماجرا کوته کن ای کوته قدم

قصه یی دارم که گر وصفش کنم
از بیانش در خروش آید قلم

گر شبی دیگر به روز آرد چنان
با وجود آرد نزاری از عدم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.