هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تجربیات عاشقانه و روحانی خود سخن می‌گوید. او از لحظات شاد و ناراحت در مسیر عشق و وصال یار می‌گوید، از رنج هجران و لذت دیدار، و از صبر و شکرگزاری در برابر تقدیر. متن پر از تصاویر شاعرانه مانند شراب وصل، گل و خار، و بهشت و دوزخ است که احساسات عمیق شاعر را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۸۳۳

هزار شکر که خود را امیدوار بدیدم
شراب در سر و سر در کنارِ یار بدیدم

میانِ مجمعِ یاران به کامِ دل بنشستم
بهشتِ نقد به دنیا در آشکار بدیدم

شرابِ وصل بنوشم چو جامِ هجر چشیدم
به دیده باز نهم گل چو زخمِ خار بدیدم

یه یک دو مه که سفر کردم آن مشقّت و محنت
به من رسید که دوزخ هزار بار بدیدم

به هر نفس که زدم در فراقِ دوست به غربت
قیامتی دگر از جورِ روزگار بدیدم

گرم قضا بگذارد دگر به چشمِ تفرّج
نظر به کس نکنم آنچ از انتظار بدیدم

چو کویِ دوست ندیدم به هیچ ملک مقامی
به هر بلاد بگشتم به هر دیار بدیدم

بتا به شکر سزد گر ز سجده بر نکنم سر
که بارِ دیگرت از فضلِ کردگار بدیدم

به حسن غرّه مشو کاین دو هفته بیش نباشد
بدین قدر که رسیدم چنین هزار بدیدم

ز نوش دارویِ لب کن علاقِ جانِ نزاری
همین دواست که نبض ش به اختیار بدیدم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.