هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از نیاز عمیق خود به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که تنها با او میتواند رازهایش را در میان بگذارد. او از عشق و هجران میگوید و از صبر و طاقت در راه رسیدن به وصال معشوق سخن میراند. همچنین، شاعر به بخشش و رحمت معشوق امیدوار است و میخواهد که گناهانش پوشیده شود.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و نیاز به درک ظرافتهای عاطفی و ادبی برای درک کامل شعر، مناسب سنین نوجوانی به بالا است.
شمارهٔ ۸۳۱
یک شبی تا روز با تو خلوتی می بایدم
زین طرف میل است زان سو رغبتی می بایدم
رازها دارم که نتوان با کسی جز با تو گفت
تا به خدمت عرضه دارم فرصتی می بایدم
از تو می گویم که می باید مرا کی گفته ام
کز جهان آسایشی یا نعمتی می بایدم
هر بلایِ عشق می خواهم سلامت گو مباش
بر سپاهِ هجر لیکن قدرتی می بایدم
وعدۀ دیدار فرمودی و پیمانی برفت
لیک تا آن وقت صبر و طاقتی می بایدم
بر تو من باری یقینم هر چه فرمایی کنی
هیچ بر قول تو گفتم حجّتی می بایدم
زار می نالد نزاری بر درِ غفرانِ تو
گر گنه بر من بپوشی خلعتی می بایدم
زین طرف میل است زان سو رغبتی می بایدم
رازها دارم که نتوان با کسی جز با تو گفت
تا به خدمت عرضه دارم فرصتی می بایدم
از تو می گویم که می باید مرا کی گفته ام
کز جهان آسایشی یا نعمتی می بایدم
هر بلایِ عشق می خواهم سلامت گو مباش
بر سپاهِ هجر لیکن قدرتی می بایدم
وعدۀ دیدار فرمودی و پیمانی برفت
لیک تا آن وقت صبر و طاقتی می بایدم
بر تو من باری یقینم هر چه فرمایی کنی
هیچ بر قول تو گفتم حجّتی می بایدم
زار می نالد نزاری بر درِ غفرانِ تو
گر گنه بر من بپوشی خلعتی می بایدم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.