هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و دلدادگی خود سخن میگوید. او با وجود نادیده گرفتنهای معشوق، عشق خود را ادامه داده و به فال نیک گرفته است. شاعر با یاد معشوق، به عبادت و دعا پرداخته و از آتش عشق او، سینهاش را گرم نگه داشته است. او عهد خود را با معشوق تجدید کرده و تأکید میکند که این عشق را از سر دیگری گرفته و تا پایان این سودا، دل از جانش برنگرفته است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آنها نیاز به بلوغ عاطفی و فکری دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۸۱۳
ترا نادیده مهرت بر گرفتم
به خود سر با تو کاری در گرفتم
مرا از وصلِ تو خیری نصیب است
به فالِ فرّخ این اختر گرفتم
دعا گفتم، زمین بوسیدم اوّل
به یادت هر کجا ساغر گرفتم
به بویِ نافۀ زلفت صبا را
قدم از دیده در گوهر گرفتم
ز آتش خانۀ سودایِ عشقت
تنورِ سینه در اخگر گرفتم
ازین پیش ار خطایی کردم آن رفت
به پیمانِ تو عهد از سر گرفتم
سر از کویت نخواهم برد دانم
که این عشق از سرِ دیگر گرفتم
مرا تا از سر این سودا در آید
دل از جانِ نزاری برگرفتم
به خود سر با تو کاری در گرفتم
مرا از وصلِ تو خیری نصیب است
به فالِ فرّخ این اختر گرفتم
دعا گفتم، زمین بوسیدم اوّل
به یادت هر کجا ساغر گرفتم
به بویِ نافۀ زلفت صبا را
قدم از دیده در گوهر گرفتم
ز آتش خانۀ سودایِ عشقت
تنورِ سینه در اخگر گرفتم
ازین پیش ار خطایی کردم آن رفت
به پیمانِ تو عهد از سر گرفتم
سر از کویت نخواهم برد دانم
که این عشق از سرِ دیگر گرفتم
مرا تا از سر این سودا در آید
دل از جانِ نزاری برگرفتم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.