هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و مستی سخن می‌گوید و از معشوق خود می‌خواهد که با وجود بی‌ادبی‌های ناشی از مستی، او را سرزنش نکند. او به زیبایی و جذبه‌های معشوق اشاره می‌کند و ابراز می‌دارد که حتی اگر توبه کرده باشد، عشق به معشوق باعث شکستن توبه‌اش شده است. شاعر خود را مطیع و فرمانبردار معشوق می‌داند و از او می‌خواهد که بر خلاف رأی او عمل نکند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌هایی مانند مستی و توبه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به تفسیر دارند که برای سنین پایین مناسب نیست.

شمارهٔ ۸۰۵

یک امشبی که به خدمت به باده بنشستم
مکن به بی ادبی سرزنش که بس مستم

اگر اشارتِ بوسی کنم مکن منعم
وگر به حلقۀ زلفت برم مبر دستم

تو بس غریب نوازی اگر نه باده به دست
مرا چه زهره که هم زانوی تو بنشستم

نه حّدِ مرتبۀ هم چو من ضعیفی بود
که دل به چون تو حریفی شگرف در بستم

ورایِ این چه سعادت بود همین مقدار
کفایت است که در دولتِ تو پیوستم

به اختیار شدم صید زلفِ مفتولت
همان رمیده نی ام کز کمند می جستم

ز عشق باختن ار توبه کرده بودم شکر
که بر محبّتِ رویِ تو توبه بشکستم

اگر به دیدۀ من پای نهی شاید
برو که در قدمت هم چو خاکِ ره پستم

خلافِ رایِ نزاری مکن که کم یابی
مطیع تر ز چنین بنده ای که من هستم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.