هوش مصنوعی: این شعر به ستایش عشق و قدرت بی‌همتای آن در زندگی می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که عشق فراتر از عقل و سیاست است و حتی سلاطین نیز غلام عشق هستند. او اشاره می‌کند که عقل و خرد در برابر عشق ناتوان هستند و تنها دیوانگان و مستان عشق می‌توانند به حقیقت آن پی ببرند. شعر با اشاره به مجنون و مستان عشق پایان می‌یابد و شاعر خود را نیز یکی از آنان می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۷۴۳

ای خطبۀ سعادتِ کلّی به نامِ عشق
وی آفتابِ عالمِ هستی نظامِ عشق

در عشقم از سیاستِ سلطان نهیب نیست
سلطان چه کس بود که نباشد غلامِ عشق

کس را به دستِ عقل میسّر نمی شود
پایِ دلِ ضعیف گشادن ز دامِ عشق

صاحب خرد بسا که جگر خورد و در نیافت
چون و چرا و کو و کجا و کدامِ عشق

استادِ کاملان همه عشق است و علم و عقل
هستند در تمامیِ خود ناتمامِ عشق

دیوانگان که مست الستند همچنان
مستی کنند بعد قیامت ز جام عشق

مجنون که جرعه ای به مذاقش رسیده بود
مست همیشگی شد و مست مدام عشق

ما نیز هم ز جمله ی مستان عاشقیم
بی نام و ننگ بی سر و سامان به کام عشق

مادر به نام و ننگ بپرورد و شیر داد
استاد کار گشت نزاری به کام عشق
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.